این روزها یکی از اصلی ترین سرگرمیهای مردم، دیدن ویدئوهای کوتاه در فضای مجازی است. سرگرمی دم دستی که داشتن یک گوشی هوشمند، اتصال به اینترنت و عضویت حتی در یک شبکه اجتماعی برای پرداختن به آن کافی است. از طرف دیگر برای تولید کنندگان این ویدئوها هم قضیه جدیتر شده است؛ برای آنها، در این سالها ساخت ویدئوهای کوتاه از حالت تفننی خارج شده است و میتوان گفت تولید محتوای ویدئویی مجازی درحال حاضر برایشان یک شغل درآمدزا محسوب میشود. شغلی که در آن بامزهها رشد قابل توجهتری داشته اند! در هر شبکه اجتماعی کسانی که محتوای ویدئویی طنز تولید میکنند بیشترین دنبال کنندهها را دارند؛ ویدئوهای تولید شده توسط این افراد در شبکههای مختلف دست به دست میشوند و خیلی از تولید کنندگان آنها یا همان واینرها از شناخته شدهترین بازیگران طنز هم شناخته شدهتر هستند. در سالهای اخیر که بازی مافیا جزو بازیهای گروهی جمعهای دوستانه و خانوادگی شد یک واینر با خواستگاری یک مافیاباز شوخی کرد و فیلم آن به قدری وایرال شد که در مدت کوتاهی «علیرضا حق کیش» سازنده و بازیگر این ویدیو به یکی از محبوبهای شبکه اجتماعی تبدیل شد و حقکیش توانست با ساخت ویدیوهای مختلفی از جلسات خواستگاری قشرهای مختلف خودش را در دل مخاطبان جا کند ویدیوهایی که برخلاف برخی تولیدات مجازی مودبانه هم از آب درآمدهاست. پای حرفهای این طنزپرداز محبوب نشستیم.
از شنوایی شناسی تا طنزپردازی
علیرضا حقکیش متولد 1377 و 25 سالع استو در رشته شنوایی شنسای در دانشگاه تبریز درس خواندهاست و ویدیوهای طنز او که بیشترشان درباره موقعیتهای عجیب و غریب در خواستگاری هستند با شیب بسیار تندی او را به یک واینر مشهور در فضای مجازی تبدیل کرده است. او درباره ارتباط رشته تحصیلی و کار طنزی که انجام میدهد میگوید:« حق دارید تعجب کنید، واقعا شنوایی شناسی چه ارتباطی با تولید محتوای طنز میتواند داشته باشد؟ به بازی کردن در ویدیوی طنز که دیگر اصلا ربطی نمیتواند داشته باشد! اما برای من ربط دارد. من اولین سناریوهای طنزم را در دانشگاه تبریز نوشتم. اولین بازیهایم در ژانر طنز هم در تئاترهای کانون تئاتر دانشگاهمان بود. بعدها استندآپ کمدی هم بازی کردم و خلاصه هرکار هنری که لازمهاش بامزهبازی بود را امتحان کردم. درنهایت از پنج سال پیش که به تهران آمدم رسیدم به نقطه فعلی، که هم نویسنده برخی از برنامههای طنز تلوزیونیام و هم در صفحه شخصی خودم در اینستاگرام ویدیوهای طنز منتشر میکنم.»
برای خندیدن مردم نباید پرت و پلا گفت!
اولین ویدیوهای علیرضا نه تنها طنز نیستند بلکه حتی تنه به غمگین هم میزنند. موضوعی که حتما برای مخاطبان قدیمی علیرضا که یکباره با ویدیوهای طنز او روبرو شدند حتما جالب است. او درباره این تغییر ناگهانی در تولید محتوا میگوید:«من درکل خودم را آدم طنزپردازی میدانم و همیشه به کمدی علاقه داشتهام اما قبلا اصلا به داشتن محتوای شخصی درفضای مجازی فکر نکرده بودم؛ خیلی اتفاقی این فکر وقتی شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکردم به ذهنم رسید. وقتی تصمیم گرفتم صفحات شخصی خودم را داشته باشم اولین کاری که کردم بررسی این بود که مردم به چه چیزهایی بیشتر میخندند؛ فکر میکنم لازمه کار هرکس که کار طنز انجام میدهد هم همین است. برای خنداندن بقیه نباید صرفا پرت و پلا گفت! حتی خیلی وقتها هست که یه موضوعاتی برای تو خندهدار است اما برای بقیه هیچ نمک خاصی ندارد! بعد از این، دنبال موضوعاتی گشتم که کمتر به آن پرداخته شده، مثل خلق موقعیتهای طنز در خواستگاری! که فکر میکنم اولین نفری بودم که به این موضوع به شیوه طنز پرداختم و خب بیشتر از حد انتظارم هم مورد استقبال قرار گرفت؛ جوری که الان هرچقدر سعی میکنم با موضوعات دیگر هم شوخی کنم باز هم مخاطبین به خواستگاریها بیشتر میخندند! و توقع دارند من فقط خواستگاری بروم!»
وقتی مافیا به کمک خواستگاری آمد!
با اینکه ویدیوهای خواستگاری علیرضا محبوبترین ویدیوهایش هستند علیرضا میگوید تا به حال خواستگاری نرفتهاست اما حواسش به این بوده که ذائقه مردم را بشناسد تا بتواند با آن شوخی کند. ژانر خواستگاری هم از همین شناخت بیرون آمده چون شنیده بوده که در خاطرات آدمها خواستگاری موقعیتهای خندهداری را ایجاد میکند:«شما برای کار طنز باید ذائقه مردم را بشناسید یعنی اینکه بررسی کنی و بفهمی چطور باید به اینها بپردازی، از کدام جنبه میتوانی با آنها شوخی کنی تا موضوعاتت به اصطلاح شهید نشوند! باز در این نقطه هم شناخت مخاطبین و موضوعات روز جامعه اهمیت پیدا میکند. من خودم که تابحال خواستگاری نرفتهام ولی از تعریفات بقیه همیشه فکر میکردم موقعیت مصنوعی و خندهداری است. سومین ویدیو من که خیلی بیشتر از حد انتظارم از آن استقبال شد ترکیب دو موقعیت مافیا بازی و خواستگاری بود که یکی از آنها یعنی یک موضوع داغ در بین جوانان است و دیگری یک موضوع از اساس بامزه!»
شب و روز به ایدههای طنز فکر میکنم
علیرضا معتقد است طنز یعنی چیزی که مردم را بخنداند و خیلی دنبال پیچیده کردن این مفهوم قدیمی نیست اما میگوید برای آنکه یک ایده طنز خوب به ذهنش برسد همه شب و روزش درگیر این موضوع است:«طنز، کلمهای است که نیاز به توضیح ندارد؛ چیزی که مردم را بخنداند طنز محسوب میشود. بسیاری از طنزپردازان در لحظه لحظه زندگی خود به ساخت جملات و موقعیتهای خندهدار فکر میکنند. من حتی وقتی در شرف خواب هم هستم فکر ساختن ویدیوهای بعدیام هستم! پیدا کردن موضوعات و کشف چگونه پرداختن به آنها تقریبا همه زندگی من شده است. تا جایی که گاهی دوستان و خانواده به این وضعیت من غر میزنند و میگویند حداقل برای نظرات مخاطبین کمتر وقت بگذارم، اما واقعا اینکه بفهمی کجا بامزه بودی و کجا شوخیات یخ بوده مهم است.»
ما پامنبری شماییم!
علیرضا در همه انواع و اقسام شبکه اجتماعیهای جدید و قدیم فعال است و سعی میکند با همه نوع مخاطبی ارتباط برقرار کند. برای همین واکنشهای مثبت و منفی مخاطبان برایش خیلی مهم است و برای تحلیل آنها زیاد وقت میگذارد. از وقتی هم که ویدیوهایش پربازدید شده حتی در کوچه و خیابان او را می شناسند و با او خوش و بِش میکنند. او درباره بازخوردهایی که گرفته اینطور میگوید:«در فضای مجازی چه واکنشهای منفی و چه مثبت در نهایت با یک لایک یا یک شکلک ختم به خیر میشوند. اما در کوچه و خیابان موقعیتهای عجیبی برای آدم پیش میآید. مثلا چند روز پیش در پمپ بنزین با آقایی روبهرو شدم که من را شناخته بود، دست تکان داد و خیلی بلند گفت: ما پا منبری شما هستیم! و خندید و رفت. من ماندم و تعداد زیادی نگاههایی که برایشان سوال بود من کی هستم! یا در موقعیت دیگری یک جوانی با حالت عجیبی به سمتم آمد، درحالی که قاه قاه میخندید، محکم روی شانه من زد و گفت: «ما خیلی تو دورهمیهامون به فلان ویدیو تو میخندیم!» و رفت. گاهی هم واکنشها منفی هستند و طوری ابراز میشوند که اصلا معذب کننده میشوند. برای مثال فکرش را بکنید کسی در خیابان جلوی راهت را بگیرد و بگوید: خیلی بیمزهای! درنهایت من به همه اینها فکر میکنم و برایم مهم است که چه چیزهایی برایشان خیلی خندهدار بوده و چه چیزهایی کمتر بامزه از آب درآمده، درواقع چراغ راه من همینها است. ضمن اینکه تولیدات همه طنزپردازان درجه یک ایرانی، چه کسانی که فقط در فضای مجازی فعالیت میکنند و چه بزرگان این عرصه مثل رضا عطاران، سروش صحت، حسن معجونی و غیره برای شخص من کلاس درس محسوب میشود.»
انتهای پیام