مقدمه
وقتی در خصوص بازار صحبت میشود، اکثر ما تصوری از یک مکان شلوغ با تعداد زیادی مشتری و تعدادی مغازه در ذهنمان تجسم مییابد که کالا و خدمات متنوعی در این بازار توسط فروشندگان عرضه میشود و خریداران بر اساس نیاز و با در نظر گرفتن قدرت خریدشان، در یک قیمت توافقی اقدام به خرید میکنند. بنابراین بازار در تعریف سنتی خود، مکانی است که خریداران و فروشندگان برای مبادله کالاها و خدمات همدیگر را ملاقات میکنند. اما اگر بخواهیم با عینک اقتصادی بازار را تعریف کنیم، مکان مبادلهای که در دید سنتی به آن اطلاق میشد، موضوعیت خود را از دست میدهد.
اقتصاددانان بازار را به عنوان تعاملات خریداران و فروشندگان توصیف میکنند، یعنی ترتیبی که در آن خریداران و فروشندگان برای خرید و فروش یک کالا و خدمات خاص، در تماس مستقیم یا غیرمستقیم قرار میگیرند. بنابراین برای وجود بازار، خریداران و فروشندگان نیازی به ملاقات شخصی در یک مکان خاص ندارند. به عنوان مثال، بازار موبایل همه فروشندگان و خریداران تلفن همراه در یک اقتصاد را تشکیل میدهد و لزوماً به یک موقعیت جغرافیایی خاص اشاره نمیکند. به طور کلی از منظر اقتصاد، یک بازار بهینه شامل مجموعهای از مولفهها است که تضمین میکند که منابع و فعالیتها به طور خلاقانه و بهینه توزیع میشوند. این موارد به صورت خلاصه شامل موارد ذیل است:
- رقابت: وجود رقابت در بازار، عرضه و تقاضا را تنظیم میکند و اجازه میدهد قیمتها بر اساس نیروی عرضه و تقاضا تعیین شوند. رقابت تشویق به کارایی و بهبود عملکرد اقتصادی میکند.
- حقوق مالکیت: سیستم حقوق مالکیت قوی و پایبند به قوانین، اطمینان حاکمیت و امنیت را به صاحبان منابع و سرمایهگذاران میدهد. این امر انگیزه برای سرمایهگذاری و نوآوری را افزایش میدهد.
- آزادی تجارت: دسترسی آزاد به بازارهای بینالمللی و قوانین منصفانه و شفاف درباره تجارت جهانی، امکان رشد اقتصادی را افزایش میدهد و به تنوع اقتصادی کمک میکند.
- اطلاعات کامل: دسترسی به اطلاعات کامل و شفاف در مورد محصولات، قیمتها، فناوریها، شرایط بازار و سایر عوامل مرتبط، به فعالان اقتصادی کمک میکند تا تصمیمات بهتر و اثربخشتری را درباره تولید، مصرف و سرمایهگذاری بگیرند.
- خودتنظیمی: بازار بهینه توانایی تنظیم خود را دارد و نیازی به دخالت بیش از حد دولت یا سایر نهادها ندارد. نیروهای بازار عرضه و تقاضا را در تعادل قرار میدهند و براساس ارزشها و ترجیحات افراد، منابع را توزیع میکنند.
این مولفهها در کنار یکدیگر، به ایجاد بازار بهینه و پایدار کمک میکنند که در آن منابع به صورت بهینه استفاده میشوند و برآورده کردن نیازها و خواستههای اقتصادی جامعه را تسهیل میکند. با توجه به موارد فوق، به منظور دستیابی به یک بازار بهینه، باید از جنبه هر یک از موارد ذکر شده به آن توجه گردد. یکی از بازارهای مهم در اقتصاد که تاثیر زیادی بر سایر بازارها دارد، بازار ارز است. وقتی در مورد نرخ ارز (دلار یا یورو یا هر ارز خارجی دیگر) صحبت میکنیم، در واقع در مورد قدرت آن در مقابل پول داخلی صحبت میشود؛ مثلا زمانی که گفته میشود هر دلار 50 هزار تومان است، این یعنی یک دلار آمریکایی، قدرت خریدی به اندازه 50 هزار تومان دارد. افزایش شدید در نرخ ارز و نوسانات آن در سالهای اخیر، سوالات مهمی در ذهن ایجاد میکند که نرخ ارز چگونه تعیین میشود؟ نرخ ارز بهینه چقدر باید باشد و چگونه باید به آن دست یافت؟ بازار بهینه ارزی چه مولفههایی دارد و شرایط ایجاد آن چگونه است؟ برای پاسخ به این سوالات در ابتدا به نظامهای قیمتگذاری ارزی پرداخته میشود و سپس با معرفی مولفههایی که در انتخاب نظام بهینه باید لحاظ گردد، به تبیین مثالهایی در این زمینه میپردازیم.
نظامهای ارزی
بازار ارز یک بازار مالی است که در آن ارزهای مختلف خرید و فروش میشوند. در این بازار، ارز براساس نرخ تبادلهایی که توسط عوامل اقتصادی مانند بانکها، شرکتها، سرمایهگذاران و تجار ارائه میشود، تبادل میشوند. افراد و سازمانها اغلب به دنبال خرید و فروش ارز در بازار ارز هستند به منظور:
- تجارت بینالمللی: شرکتها و سازمانها با استفاده از بازار ارز به منظور خرید و فروش کالاها و خدمات ارزی وارداتی و صادراتی خود، نیازمندی به تبدیل پول خود به ارز مورد نیاز دارند.
- سرمایهگذاری: سرمایهگذاران به بازار ارز روی میآورند تا با خرید و فروش آن، سود و منفعت به دست آورند. آنها ممکن است در بازار ارز به عنوان یک راه برای مدیریت ریسک سرمایهگذاری و همچنین کسب سود از تغییرات نرخ ارز، فعالیت کنند.
- مسافرت: افرادی که قصد سفر به کشورهای خارجی را دارند، نیاز به تبدیل پول محلی خود به ارز کشور مقصد دارند.
در بازار ارز، نرخ ارز تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد، از جمله:
- عوامل اقتصادی: عواملی مانند نرخ رشد اقتصادی، نرخ بهره، تورم، بیکاری و سیاستهای پولی و مالی دولتها میتوانند بر نرخ ارز تأثیر بگذارند.
- عوامل سیاسی: عواملی مانند تغییرات سیاسی، تحریمها، جنگها و تنشهای سیاسی نیز میتوانند باعث تغییرات در نرخ ارز شوند.
- عوامل اقلیمی: شرایط طبیعی مانند بحرانهای طبیعی و شرایط آب و هوایی همچنین میتوانند بر بازار ارز تأثیر داشته باشند.
ثبات بازار ارز، که به عملکرد صحیح آن اشاره دارد، مساله بسیار مهمی است. نقض قوانین بازار ارز ممکن است منجر به عدم عدالت در نحوه تبادل ارز شود و فشار بر اقتصاد کشورها شود. به همین دلیل، در بسیاری از کشورها، بازار ارز تحت کنترل و نظارت دولت یا بانک مرکزی قرار دارد. کشورها به منظور کنترل بازار ارزی خود، از نظامهای ارزی مختلفی استفاده میکنند. نظام ارزی ترتیباتی است برای ارزشگذاری پول ملی در برابر واحد پول سایر کشورها و بازبینی آن که در طی زمان بسته به اهداف و وضعیت موجود اقتصادی در نظر گرفته میشود. تا پیش از تغییر و تحولات نظام پولی در سال 1973، پول هر یک از کشورها بر اساس نظام استاندارد طلا (نظام برتون وودز) و به صورت معین با مقدار مشخصی از طلا تعریف میشد؛ اما پس از فروپاشی آن همه کشورها با چالش انتخاب نظام ارزی مناسب مواجه شدند. انتخاب نظام ارزی روی دیگر سکه انتخاب بازار بهینه برای نرخ ارز است.
تطابق انواع بازارها در اقتصاد با نظامهای ارزی کمک زیادی در مسیر شناخت ویژگیهای آنها ایفا میکند. بازار رقابتی در اقتصاد مستلزم حضور تعداد زیادی خریدار و فروشنده است که در شرایط اطلاعات کامل به مبادله یک کالای همگن و مشابه میپردازند. در این بازار، سازوکار بازار قیمتها را برای کالا و خدمات تعیین میکند و هیچ خریدار یا فروشنده نوعی، توانایی تعیین قیمت را نخواهند داشت. نظام ارزی شناور به مثابه بازار رقابتی برای نرخ ارز است. در اقتصادهای رقابتی که بازارها عمق زیادی دارند و تعداد زیادی عرضه کننده و تقاضا کننده ارز حضور دارند و هیچ مداخلهای صورت نمیگیرد، نرخ ارز کشف شده، انعکاسی از جایگاه نسبی متغیرهای حقیقی و بنیادی اقتصاد مانند تولید، نقدینگی و رقابتپذیری فنی است.
در نظام نرخ ارز شناور که بر پایه عرضه و تقاضای ارز قیمت آن تعیین میشود، به سبب سیگنالدهی مناسب به بازارها، کسری تراز پرداختها (مازاد واردات بر صادرات) موضوعیت نخواهد داشت و مقامات پولی قادر به تمرکز بر اهداف اقتصاد داخلی خواهند بود. دلیل این امر آن است که نرخ ارز، تعدیلات لازم در حوزه تجارت بینالملل را انجام میدهد و با تورم و سطح قیمتها همراه نمیگردد. مضاف بر این، به سبب عدم نیاز به مداخله در تعیین نرخ ارز، نیاز به ذخایر ارزی با حجم زیاد وجود ندارد. در این نظام شوکهای تورمی خارجی به داخل کشور منتقل نمیشود چراکه مقامات پولی هیچ تعهدی برای ثابت نگهداشتن نرخ ارز ندارند و به سبب همین موارد سیاست پولی مستقلتر عمل میکند. در نقطه مقابل نظام شناور ارزی، عدم کاراییهایی را هم به همراه دارد. به سبب عدم ثبات نرخ ارز، نااطمینانیها در اقتصاد به شدت افزایش مییابد که میتواند اثرات منفی بر فعالیتهای اقتصادی داشته باشد. همچنین امکان دستکاری در نرخ ارز (به سبب حضور موسسات قدرتمند اقتصادی حاضر در بازار ارز) در راستای منافع عدهای خاص بوجود میآید.
در نقطه مقابل نظام ارزی ثابت قرار دارد. در نظام ارزی ثابت، مقام پولی یک نرخ ارز ثابت را هدفگذاری نموده و با خرید و فروش ارز در بازار از آن نرخ حمایت میکند. قابل ذکر است که تثبیت دستوری نرخ ارز در یک نرخ ثابت، نظام ارزی ثابت قلمداد نمیشود، چراکه با تعدیل عرضه و تقاضای ارز (و نه با دستور) نرخ آن تثبیت میشود. این نظام ارزی تا حدودی با بازار انحصاری قرین است. در بازار انحصاری، یک عرضه کننده بزرگ کل بازار را تامین میکند و قیمت در جایی تعیین میشود که منافع انحصارگر را حداکثر سازد؛ هرچند در نظام ارزی ثابت که مقام پولی، با استفاده از منابع ارزی بالای خود، از یک قیمت حمایت میکند، هدفی متفاوت را پیگیری میکند.
یک نظام ارزی ثابت با کاهش ریسکهای ناشی از نوسانات ارزی که به افزایش اطمینان در معاملات بینالمللی منجر میشود، حمایت زیادی از تولید و سرمایهگذاری داخلی میکند. بر کسی پوشیده نیست که در سالهای اخیر افزایش و نوسانات شدید در نرخ ارز، چه آسیبهای جدی بر بخشهای مختلف اقتصاد کشور وارد کرده است. یک نرخ ارز با ثبات میتواند تا حد زیادی این اثرات را از بین ببرد. نظم در بازارهای ارزی و ایجاد لنگر اسمی معتبر برای سیاست پولی، نفع دیگری است که یک اقتصاد از نرخ تثبیت شده ارز میبرد. هنگامی که مقامات پولی یک کشور با استفاده از ابزارهای پولی به دنبال دستیابی به اهداف سیاستی خود در اقتصاد هستند، شناور بودن نظام ارزی میتواند نتایج سیاستها را غیرقابل پیشبینی کند؛ اما در نظام تثبیتشده، نرخ ارز میتواند به عنوان یک ابزار سیاستی (لنگر اسمی) به کار رود.
باید اشاره کرد که تثبیت نرخ ارز در یک نرخ ثابت، مستلزم این است که مقام پولی ضمن داشتن منابع ارزی سرشار، با عرضه و تقاضای ارز طبق صلاحدید در بازار ارز مداخله کند. از این رو عرضه پول در اقتصاد به صورت درونزا و تا حدودی بر اساس مقتضیات ارزی تعیین میشود. در شرایطی که با افزایش منابع ارزی، نرخ آن تمایل به کاهش پیدا میکند، مقام پولی مداخلهگر با خرید ارز به آن پاسخ میدهد و این خرید ارز روی دیگر سکه عرضه پول خواهد بود. از سوی دیگر منابع ارزی مقام پولی هم به صورت درونزا و بسته به شرایط عرضه و تقاضای ارز در کشور تعیین خواهد شد.
نظام ارزی و تطابق با شرایط اقتصادی
هر نظام ارزی مزایا و معایب خود را دارد و هر کشور براساس شرایط خاص خود، تصمیم میگیرد که از کدام نوع آن استفاده کند. انتخاب نظام ارزی به ویژگیهای مختلف اقتصاد از نظر مرحله توسعه، ساختار و ویژگیهای نهادی آن و همچنین عوامل تاریخی بستگی دارد. صندوق بینالمللی پول در یک گزارش مبسوط، به دستهبندی ویژگیهای یک اقتصاد و نظام ارزی متناسب با آن پرداخته است که برخی از مولفههای مهم آن به شرح ذیل است:
- وضعیت اقتصادی: شرایط اقتصادی کشور، از جمله رشد اقتصادی، بدهی خارجی و نرخ بیکاری بر انتخاب نظام ارزی تأثیر میگذارد. کشورهایی با وضعیت اقتصادی پایدار ممکن است به نظام ارزی ثابت متعهد شوند، درحالیکه کشورهایی با وضعیت اقتصادی نامطلوب ممکن است به سیاستهای نظام ارزی شناور روی آورند.
- تجارت بینالمللی: وجود تجارت بینالمللی گسترده و وابستگی به صادرات و واردات بر انتخاب نظام ارزی تأثیر میگذارد. کشورهایی که به صورت فزاینده به تجارت بینالمللی مشغول هستند، ممکن است به نظام ارزی شناور روی آورند تا با نوسانات نرخ ارز بهتر مقابله کنند. انتخاب نظام ارزی مناسب به کشور اجازه میدهد تا نرخ ارز را در مقابل ارزهای خارجی تنظیم کند و ریسکهای مربوط به تجارت خارجی را کاهش دهد.
- سیاستهای خارجی و جهانی: روابط کشور با دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی میتواند تأثیرگذار باشد. تعهدات بینالمللی، تحریمها و قوانین مالیاتی بینالمللی به انتخاب نظام ارزی کشور تأثیر میگذارد.
- محدودیتها و قابلیتهای داخلی: عوامل داخلی همچون نیروی کار، سطح تکنولوژی، منابع طبیعی، صنعت و تولید داخلی میتوانند در انتخاب نظام ارزی تأثیرگذار باشند. برخی از کشورها به دلیل تأمین نیازهای خود از تولیدات داخلی، به سیاستهای نظام ارزی ثابت پایبندتر هستند.
- استقلال بانک مرکزی: استقلال بانک مرکزی از دستورات سیاسی در تعیین سیاستهای پولی و نظام ارزی بسیار مهم است. وجود بانک مرکزی مستقل و قادر به اعمال تغییرات لازم در نرخ ارز و سیاستهای پولی، به دولت امکان میدهد تا از تأثیرات سیاسی و فشارهای مالیاتی رهایی یابد و بهبود پایداری اقتصادی را تضمین کند.
- نرخ تورم: تغییرات نرخ ارز در مقابل ارزهای خارجی میتواند تأثیر مستقیمی بر نرخ تورم داخلی یک کشور داشته باشد. در زمانهای تورم بالا، کنترل نرخ ارز میتواند برای کاهش فشارهای تورمی و کنترل آن استفاده شود.
- سطح ریسک و استقرار سیاسی: در کشورهایی با استقرار سیاسی پایدار، نظام ارزی معمولاً به سازماندهی و پایداری اقتصادی کمک میکند؛ اما در کشورهایی با ناپایداری سیاسی یا ریسک های سیاسی بالا، نظام ارزی ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و نرخ ارز آن بر اساس تغییرات سیاسی تغییر کند.
- بدهی خارجی: در صورتی که یک کشور بدهی خارجی بالا داشته باشد، نظام ارزی مناسب و کنترل دقیق بدهی میتواند به آن کشور کمک کند تا بدهیهای خارجی را مدیریت کرده و پرداخت آنها را تسهیل کند.
- استراتژی صادرات یا جذب سرمایهگذاری: در برخی از کشورها، نظام ارزی به منظور تشویق صادرات و جذب سرمایهگذاری خارجی تغییر میکند. ممکن است نرخ ارز کشور به گونهای تنظیم شود که صادرات را تشویق کند و قابلیت رقابت صنایع داخلی را بهبود بخشد.
- تأثیرات نظام ارزی بر قدرت خرید و معیشت: تغییرات نظام ارزی و نرخ ارز میتواند تأثیر مستقیمی بر قدرت خرید و سطح معیشت جامعه داشته باشد. برخی از کشورها ممکن است نظام ارزی مناسب را برای حفظ قدرت خرید و کاهش اثرات تورم انتخاب کنند.
- وجود منابع طبیعی: کشورهایی که درآمدهای قابل توجهی از فروش منابع طبیعی مانند نفت یا گاز دارند، ممکن است نظام ارزی خاصی را انتخاب کنند تا از منابع خود به صورت بهینه استفاده کنند و تحت تأثیر نوسانات قیمت منابع طبیعی قرار نگیرند.
- نظام بانکی و سیستم مالی: تغییرات در نظام ارزی میتواند تأثیر وسیعی بر نظام بانکی کشور داشته باشد و نقش مهمی در تعیین سیاستهای پولی، تجاری و اعتباری داشته باشد. بنابراین، هماهنگی و تعامل موثر بین نظام ارزی و نظام بانکی از اهمیت بالایی برخوردار است.
این فقط چند مورد از عواملی هستند که ممکن است در انتخاب نظام ارزی تأثیرگذار باشند. البته، هر کشور بر اساس شرایط خود و اهداف اقتصادی و سیاسی خودش، باید به این عوامل توجه کند و نظام ارزی مناسب را برای خود انتخاب کند.
نتیجهگیری
همانطور که بیان شد، رقابت و خودتنظیمی از مولفههای مهم یک بازار بهینه است. این دو شرط شرایط لازم را برای تعیین صحیح و کارآمد قیمتها فراهم میآورد و در کنار سایر شرایط به تخصیص بهینه منابع منتج میشود. در بازار ارز هم نرخی که از عرضه و تقاضا بازیگران این بازار و شرایط رقابتی نتیجه میشود، میتواند علامتدهی مناسبی به سایر بازارها داشته باشد. به طور کلی بازار بهینه ارزی باید برخی ویژگیهای کلیدی را داشته باشد تا بتواند عملکرد صحیحی در اقتصاد ایفا کند؛ نمونهای از این ویژگیها عبارتند از:
- شفافیت: بازار باید شفاف باشد و اطلاعات در مورد نرخها، معاملات و شرایط بازار به راحتی قابل دسترسی باشد.
- رقابت: بازار باید رقابتی باشد و امکان مشارکت بازیگران بسیاری را در خود داشته باشد تا قیمت و نرخها به تعادل برسند.
- ثبات: بازار باید دارای استحکام مالی و پایبندی به قوانین و مقررات باشد تا اعتماد به بازار تضمین شود.
- انعطافپذیری: بازار باید قادر به تطبیق با تغییرات شرایط اقتصادی و جهانی باشد.
- تنوع: بازار باید قابلیت معامله با انواع ارزها و ابزارهای مالی را داشته باشد.
اما رقابت در بازار ارز یک نسخه واحد برای همه شرایط و همه اقتصادها نخواهد بود. همانطور که مطرح شد، بسته به شرایط و ساختار اقتصادی، انتخاب نظام ارزی بهینه درگیر ملاحظاتی است. به عنوان مثال در کشورهای نفتی که عمده منابع ارزی خود را از صادرات نفت بدست میآورند، شوکها و شرایط بازار جهانی نفت به شدت نرخ ارز را تحت تاثیر قرار میدهد. در این شرایط به منظور حفظ ثبات در بازار ارز و کاهش نااطمینانی، استفاده از نظام ارزی ثابت وضعیت بهینهتری را در پی خواهد داشت. عربستان سعودی، قطر، کویت، عراق و عمان اسامی آشنایی هستند که از نظام ارزی ثابت استفاده میکنند و پول ملی خود را در یک نسبت ثابت با دلار آمریکا (یا سبدی از سایر ارزها) تعیین میکنند. داشتن منابع ارزی سرشار و ثبات نسبی مولفههای اقتصادی، شرط اساسی در اجرای موفقیتآمیز این نظام ارزی است. عدم توانایی کشور آرژانتین در اجرای نظام ارزی ثابت که مسئولان این کشور را ناگریز به تغییر به سمت نظام ارزی شناور در سال 2019 کرد و هزینههای زیادی بر اقتصاد این کشور تحمیل نمود، شاهدی بر این ادعاست. در نهایت باید دوباره متذکر شد که انتخاب نظام ارزی مناسب، بازار ارز بهینهای را در کشور شکل میدهد که نرخ منتج از آن، علامتدهی مناسب بر بخشهای حقیقی اقتصاد خواهد داشت؛ در نقطه مقابل انتخاب یک نظام ارزی نامتناسب با شرایط اقتصاد کشور، میتواند به اتلاف شدید منابع ارزی، اثرات تشدید کننده بر نرخ تورم، کسریهای تجاری نامتعارف و خیل عظیمی از مشکلات دیگر شود. تجربه شوکهای ارزی متعدد و اثرات آن بر اقتصاد کشور در سالهای اخیر گواه این موضوع است.
امیررضاپورباویلی