به گزارش اقتصاد جوان نیوز ، اوضاع سینمای ایران در ماههای اخیر که بحران کرونا نسبتا فروکش کرده، اگرچه در تولید و اکران کمی بهتر شده اما همچنان نگرانیهایی نسبت به آینده وجود دارد که تنها بخشی از آن به مدیریت داخلی سینما برمیگردد و بخشی دیگر هم یک دغدغه جهانی است که پیشبینی میکند سینما در مسیر تبدیل شدن به نوستالژی است.
این موضوع بهانهای شد تا به مناسبت روز ملی سینما با سه فعال سینما که هر کدام در بخشهایی تخصص یا مسئولیت دارند، به بحث بنشینیم که آیا برای آینده سینمای ایران باید بیشتر نگرانی داشت؟ و چه راهکارهایی را میتوان پیشنهاد داد تا اوضاع بهتر شود؟!
در این نشست همایون اسعدیان، تهیهکننده و کارگردان که دبیر شورای صنفی نمایش نیز هست، جمال ساداتیان که هم تهیهکننده است و هم مدیر سینماهای آستارا و قلهک و هم در حوزه پخش فیلم فعالیت دارد، به همراه امیرحسین علمالهدی – کارشناس و پژوهشگر سینما – حضور داشتند و نقطه نظرات خود را که بیشتر حول محور اکران و لزوم تغییر استراتژی مدیریت سینما بود، مطرح کردند. این مباحث که در جاهایی به شکل مناظره درآمد با اختلافنظرهایی همراه بود اما در نهایت هر سه نفر تاکید داشتند آنچه مطرح میکنند برای ارتقاء و رشد سینمای ایران است.
در ادامه مشروح این میزگرد را که در ایسنا برگزار شد، میخوانید:
ایسنا: مدتی قبل مصاحبهای با محمد مهدی عسگرپور در ایسنا منتشر شد که در آن از یک نگرانی جهانی نسبت به آیندهی ماهیت سینما که به تدریج به نوستالژی تبدیل خواهد شد،صحبت شده بود. با وضعیت کاهش مخاطب و مشکلات در تولید و اکران که پس از دوران کرونا در سینمای ایران به وجود آمده آیا باید این نگرانی را داشت که این روند نوستالژی شدن در سینمای ایران سریعتر به وقوع بپیوندند؟ آیا اصلاً در ایران باید نگران آینده سینما بود؟
علم الهدی: من ترجیح میدهم به جای آینده به وضعیت حال فکر کنم، چون درباره آینده سینمای ایران اصلاً امکان اینکه ما به چشم انداز روشنی به لحاظ رونق یا عدم رونق برسیم نداریم. تجربه نشان داده علیرغم همه ناامیدیها گاهی اتفاقهایی میافتد که بچههای سینما امیدوار میشوند. واقعیت این است که ما یاد گرفتهایم در ایران فقط به حال بپردازیم و آینده را به قضا و قدر بسپاریم تا ببینیم چه اتفاقی میافتد. من مصاحبه آقای عسگرپور را خواندم که دلسوزانه بود و به نظر میرسد سینما چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهایی که میخواهند آداب سینما رفتن را در حداقل ممکن حفظ کنند، قطعاً تغییر ساختار خواهد داد. در این میان ایران جزو کشورهایی است که سینماروهایش هر سال حداقل و تقریباً ۳۰ دقیقه فیلم در سینما تماشا میکنند که امسال احتمالا این عدد پایینتر خواهد آمد. در شرایط فعلی تغییرات تکنولوژی، دنیای متاورس و پلتفرمهای آنلاین بیشترین تهدید برای سینما هستند. زمانی که تلویزیون وارد عرصه تصویر شد سینما دچار مخاطراتی شد اما توانست خود را حفظ کند. در ایران با توجه به زیرساختهایی که داریم و اینکه برنامهریزی برای آینده حتی برای ۶ ماه یا یک سال آینده تقریبا غیرممکن است، خیلی نمیتوان وارد بحث آیندهپژوهی شد که سینمای ایران در چه موقعیتی قرار میگیرد ولی اگر قرار بر تغییر ساختارها باشد، قطعا درگیر خطرات ویژه خواهد شد.
اسعدیان: اتفاقا به نظرم باید به آینده فکر کنیم و آن را هم در نظر داشته باشیم چون سینما شغل ماست و حداقل از جهت نگرانی برای شغلمان باید نگران آینده باشیم. با این حال من هم مثل آقای علمالهدی معتقدم که مناسبات ما با دیگر کشورها فرق دارد. مثلا میتوانیم بررسی کنیم که سرگرمی مردم ما چیست؟ یک خانواده از خانه که بیرون میآید معمولا باید در پارک بساط پهن کند، و جوانترها هم کافیشاپ و سینما میروند. درواقع ما با یک مجموعهای متنوع از سرگرمیها برای مردم روبرو نیستیم که کلی برنامه در بیرون داشته باشند و بعد تصویر را در خانه ببینند. یکی از سرگرمیهای مردم ما سینما رفتن است و بهویژه با پردیسهایی که در حال شکلگیری و رونق هستند آداب خاصتر و جدیدتری راه میافتد؛ یعنی برای خرید بروند، غذایی بخورند و بعد هم فیلم ببیند. تا وقتی چنین وضعیتی وجود دارد سینما حداقل در کشور ما میتواند تا حدی خود را از کشورهای اروپایی و آمریکایی جدا کند و و رشد تکنولوژی آنجا، ما را ناگهان نابود نخواهد کرد همانطور که رشد VOD ها در دوران کرونا -که قرار بود در مدت ۱۰ سال اتفاق بیفتد – پس از بازگشایی سینماها با کمی تأخیر، نتوانست جلوی فعالیت سینماها و یا جای آن را بگیرد. سینما میتواند جای خود را حفظ کند و حتی رشد داشته باشد اما بایستی در زمانه خود تعریف شود نه اینکه تعریف پنج یا ۱۰ سال قبل را برای آن داشته باشیم.
ایسنا: بر چه اساسی هنوز معتقدید که vod ها نتوانسته یا نمیتوانند جای سینما را بگیرند؟ چون خیلیها براین باورند که عادت مردم به دیدن فیلم در خانه، یکی از دلایل اصلی کم شدن امروز مخاطب سینما است.
اسعدیان: من معتقد نیستم که یکی از دلایل کم شدن مخاطب سینما vod ها هستند. آنها مشتریهای و بینندههای جدیدی برای ما آوردند که بسیار خوب است، یعنی افراد زیادی هستند که مثلاً دوست دارند فیلم آقای فرمانآرا را ببینند اما اساساً سینمارو نبودند. این مخاطب را vod ها برای ما به وجود آوردند که بسیار ارزشمند است. اگر آمار فروش بعضی از فیلمها را در این پلتفرمها بررسی کنیم، میبینیم که در اندازه خود قابل توجه هستند. این هم که بتوانیم در خانه فیلم و سریال تماشا کنیم اتفاق خوبی است اما نباید آداب و مراسم سینما رفتن را فراموش کرد. بالاخره یک زمانی لازم است که از خانه خارج شویم. خیلیها هنوز برای دیدن فیلم ترجیح میدهند در یک فضای آرام بخش روی پرده فیلم ببینند و در واقع اوقات فراغت خود را پر کنند. البته کرونا یک اتفاق بزرگی را رقم زد و آن هم این بود که قبلا یک نوع “بیگانگی از خانه” به وجود آمده بود، یعنی صبح از خانه بیرون میرفتیم و شب بر میگشتیم ولی قرنطینه زمان کرونا در خانه سبب شد یاد بگیریم و یادآوری شود که خانه یک مکان امن است ولی به این معنی نیست که این چهاردیواری را برای همیشه به همان شکل حفظ کنیم و پا را بیرون از خانه نگذاریم. قطعا برای هوا خوری و راه رفتن در بیرون از خانه به تفریح بیرون از آنجا نیاز داریم.
ایسنا: مسئله همینجاست؛ این تفریحی که اشاره میکنید بهخاطر مسائل اقتصادی و گرانیهای زیاد دستخوش تغییر شده و سرگرمیای مثل سینما از سبد خیلی از خانوادهها خارج شده است.
اسعدیان: پیشنهاد میکنم یک روز به پارک ارم سر بزنیم و ببینیم در همین شرایط اقتصادی چه پول هنگفتی در آنجا خرج میشود. این که بگوییم بلیت سینما، گران نیست، درست است. اگرچه سینما در شرایط اقتصادی امروز در ته سبد اقتصادی خانوادهها قرار میگیرد و گاهی حتی به بیرون از سبد هم پرت میشود اما هنوز با کیفیت فیلمها و ایجاد شرایطی ویژه در سالنهای سینما برای علاقهمند کردن مردم، میتوان برای قشرهایی، سینما را در گوشهای از سبد خانواده حفظ کرد. البته میتوان وارد بحث دیگری هم شد؛ آن هم اینکه اگر بخواهیم سینما را وارد سبد اقتصادی کنیم طرح بلیت شناور باید در نظر گرفته شود که کمک میکند قشرهای مختلف با هر درآمد اقتصادی به سینما بروند. اما اصولا ما افرادی سنتگرا هستیم و صرفا به یکسری شیوها میچسبیم و بعد وقتی ۱۰ -۲۰ سال میگذرد و زمان عوض میشود گلهمند میشویم که چرا آن روشها جواب نمیدهد؛ به همین دلیل ما نیاز به عزم و جسارت داریم که ببینیم آیا شیوه اکران ما الان درست است؟ آیا شیوههایی وجود دارد که مردم را به سینما جذب کند تا از این فضا لذت ببرند؟ به نظر من شدنی است فقط باید از این سنتگرایی دست برداریم.اسعدیان: ما نیاز به عزم و جسارت داریم که ببینیم آیا شیوه اکران ما الان درست است؟ آیا شیوههایی وجود دارد که مردم را به سینما جذب کند تا از این فضا لذت ببرند؟ این کار شدنی است، فقط باید از این سنتگرایی دست برداریم
علم الهدی: یک نکته مهم در ادامه این بحث اینجاست که از پلتفرمها نمیتوان گذشت و باید ببینیم رابطه پلتفرمها و سینما چگونه تعریف میشود. مثلا اکران آنلاین تقریباً یک اتفاق نوظهور در ایران است و چیزی به اسم اکران آنلاین در سینمای جهان و در پلتفرمهایی مثل نتفلیکس نداریم. این نوع اکران از نظر تولیدکنندههای سینما در ایران یک حُسن است و از نظر سینمادارها یک عیب.
اسعدیان: به هر حال ما در طول سال یک میزان تولیدی داریم که بیش از ۱۰۰ فیلم است و شاید بیش از۵۰ درصد آن ظرفیت آن آدابی را که من برای سینما رفتن توضیح دادم، ندارند. اکران آنلاین را برای این فیلمها باید نگاه کنیم.
علم الهدی: ولی عمدتاً همان فیلمها هم به اکران آنلاین نمیآیند.
اسعدیان: میتوانند بیایند، باید راهکار آن را پیدا کنیم. وقتی مخاطب به سینما می رود و در سالن سینما می نشیند یک انتظاری دارد وگرنه اصلا نمیرود اما ممکن است فیلمی را در خانه ببیند که پایینتر از حد انتظارش باشد و حتی لذت ببرد در حالی که حاضر نیست آن را در سینما ببیند. ما باید این تفکیک را در تولیداتمان در نظر بگیریم. «مرد ایرلندی» فیلمی نبوده که حتی ظرفیت اکران در سینما را نداشته باشد، ولی نتفلیکس محاسباتی میکند و تصمیم میگیرد آن را فقط در فرمت vod نمایش دهد.
علم الهدی: تجربه سالهای گذشته در دوران کرونا به جز چند فیلمی که به خاطر شرایط سینماها در اکران آنلاین نمایش داده شدند، نشان میدهد که عمده پلتفرمها علاقهای به نمایش فیلمهایی که در سینما اکران نشدهاند، ندارند. به این دلیل که میگویند صرفه اقتصادی ندارد تا ما وقت و انرژی خود را بگذاریم فیلمی که مخاطب دنبال آن نیست را پخش کنیم. در پلتفرمها معمولاً نگاه حاکم همانند نگاه سینمادارهاست. آنها میگویند اکران آنلاین ما باید در اختیار سینمایی باشد که بتواند بفروشد. این همه فیلم الان پشت خط هستند کدام یک از آنها در یک سال گذشته روی پرده اکران نشدند و مستقیم در پلتفرمها اکران آنلاین شدند؟ آدابی که در مدیریت پلتفرمها وجود دارد همان چیزی است که سینمادارها رعایت میکنند و میگویند فیلمی که بخواهد اکران شود باید حداقلهایی را ، برای جذب مخاطب داشته باشد. برای یک پلتفرم خوب نیست دو فیلم پخش کند که نهایت آن ۵ هزار نفر آن را تماشا کنند.
نکته بعدی این است که اگر ما به مختصات کلان صنعت تصویر نگاه کنیم و از این منظر بررسی کنیم که به دلیل محدودیتهای سینما و نیز تنوع تولیدات پلتفرمها، چه بلایی بر سر سینمای ایرانی میآوریم، میبینیم که با آسیبهای دیگری هم مواجه خواهیم شد. من یک سوال مشخص دارم، شما چند سریال را دیدهاید که هنرپیشههای اصلی سینمای جهان مثل برد پیت، آنجلینا جولی یا دیکاپریو در آن بازی کرده باشند؟ یا کدام یک از کارگردانهای مطرح سینمای هالیوود را در حوزه سریالسازی میتوان شناسایی کرد؟ وقتی مخاطب عادت میکند در تلویزیون خانهاش بهرام رادان و نوید محمدزاده را ببیند دیگر چه دلیلی دارد به سینما برود؟ به نظر من با توجه به آنچه در پنج ماه اول امسال دیدیم، فارغ از بحث اقتصادی و اینکه حدود هشت میلیون مخاطب نسبت به مدت مشابه در سال ۹۸ کم داریم، یکی از دلایل افت مخاطب در سینما این است که هنرپیشههایی که مردم عادت کرده بودند فقط در سینما ببینند، الان به راحتی و مداوم روی صفحه تلویزیون خود میبینند چه جذابیتی دیگر باید داشته باشد؟ فقط یک مرور ساده کنید، نوید (محمدزاده) در «قورباغه» دیده شد. بهرام رادان در «جیران» و دیگر هنرپیشههای مطرح ما، همه در پلتفرمها دیده میشوند. این عیب صنعت تصویر ایران است و عارضهای است که در هند و کره هم دیده نمیشود. برای همین به نظر می رسد ما در صنعت تصویر به یک رگولاتوری به معنای خِرد کلی احتیاج داریم تا هر کسی هر کاری دلش خواست، انجام ندهد. البته میدانم که پول تعیینکننده است و شاید به منِ هنرپیشه هم اگر پول خوبی بدهند در هر اثری بازی کنم و این فارغ از این است که ببینیم یک هنرپیشه چه تعهدی به سالنهای سینما دارد.علمالهدی: چند سریال را دیدهاید که هنرپیشههای اصلی سینمای جهان در آن بازی کرده باشند؟ وقتی مخاطب عادت میکند در تلویزیون خانهاش بهرام رادان و نوید محمدزاده را ببیند دیگر چه دلیلی دارد به سینما برود؟
تمام اینها در حالی است که از سال ۹۲ تا الان بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ پرده به ناوگان سینمایی ایران اضافه شده است و ما از۳۰۰ پرده به ۶۵۰ پرده رسیدیم. یکی از دلایل این رشد، افزایش فروش از ۳۰ میلیارد تومان در سال ۹۲ به حدود ۳۰۰ میلیارد تومان در سال ۹۸ بود و اگر امسال هم شرایط سال ۹۸ را داشتیم به عدد خیرهکننده ۸۰۰ میلیارد تومان در فروش سینماها میرسیدیم که متاسفانه نداریم. ما امسال نهایتاً بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان فروش خواهیم داشت آن هم با افزایش ۵۰ درصدی قیمت بلیتها.
اخیرا شنیدم شورایی میان تهیهکنندگان و مدیران پلتفرمها تشکیل شده است. اگر در این شورا مباحث کلان بحث شود قطعاً سینمادارها اولین ضرردهنده آن خواهند بود. چون به هر حال تولیدکننده اگر در سینما نتوانست کار کند وارد حوزه پلتفرمها میشود ولی اگر با این دستفرمان جلو برویم، کاهش تدریجی سالنهای سینما آغاز خواهد شد. همین الان هم سینمای کورش ۱۳ سالن دارد ولی سه سالن آن تعطیل هستند یا در مجموعه تازه تاسیس لوتوس هفت سالن تعطیل است چون مخاطب ندارند. اگر ما آداب سینمایی را درست رفتار و رعایت نکنیم قطعاً گرفتار خواهیم شد که بخش مهمی از این مسئله به دولت ارتباط دارد ولی سهم خود فعالان سینما به معنای تولید کننده و توزیع کننده و نمایش دهنده را هم نباید فراموش کنیم. این اشاره درستی بود که گفتید ما تغییر را نمیپذیریم. تغییرات هرچه به تاخیر بیفتد اولا زمان را از دست میدهیم، دوم با آمدن پلتفرمها مردم بیشتر به این سمت میروند و سوم اینکه کمکم شاهد بسته شدن سالنهای سینما خواهیم بود. در این مورد باید اشاره کنم که از سال ۱۳۹۸ تا الان ۲۵ هزار صندلی سینما را از دست دادهایم یعنی قبل از کرونا ۱۳۵ هزار صندلی داشتیم و ۱۱۰ هزار صندلی. این نشان میدهد که فارغ از گرفتاریهای کرونا اگر برای این موضوع راهکار پیدا نکنیم صرفا پلتفرمها رشد خواهند کرد. علاوه بر اینها با توجه به رفتاری که ما در سینما داریم و تا الان فقط حدود ۶۰ پروانه ساخت سینمایی در یک سال گذشته صادر شده باید گفت که این یک ایراد است. در سینمای ایران همیشه میگویند کیفیت بر اساس کمیتِ بالاست. ما باید پروانه ساخت زیاد بدهیم تا از بین آنها بتوانیم ۱۵ فیلم خوب یا فیلمهایی که مردم را جذب کند داشته باشیم. با ۵۰ یا ۶۰ فیلم که نمیشود این کار را کرد.
یک نکته دیگر را هم که فراموش کردیم این است که اصلا چه کسی گفته هر فیلمی که تولید میشود باید راهی اکران شود؟ تجربه جهانی همه جا نشان داده که نهایتاً ۳۰ تا ۴۰ درصد تولیدات کشور روی پرده سینما نمایش داده میشود. در هند سالانه دو هزار فیلم تولید میشود ولی نهایتاً ۸۰۰ تا ۹۰۰ فیلم به اکران میرسند. در آمریکا ۹۰۰ فیلم تولید میشود و ۳۰۰ فیلم روی پرده میرود. این چه منطقی است که میگوییم هر فیلمی که تولید میشود، باید اکران شود و دولت هم میگوید من مسئول هستم! خیر، دولت هیچ مسئولیتی درباره نمایش فیلمها ندارد. اکران فیلم یک بازار عرضه و تقاضاست. اگر بابت سینمای فرهنگی نگرانی داریم دولت باید منابع مالی آن را فراهم کند که کف موفقیت آن همان تجربه گروه سینمای «هنر و تجربه» است. باید ابزارهای اقتصادی را در سینمایی فرهنگی هنری بیاورند و کمک کنند، مثل کاری که چین انجام میدهد. چین بیشتر از ما با آمریکا دشمنی دارد ولی ۶۰ درصد سینمای خود را در اختیار سینمای آمریکا قرار داده. اقتصاد سینما مختصات و مقتضیات خود را دارد و بحث من این است که هر فیلمی را که تولید میشود نباید اکران کنیم. همین الان ۶۵۰ سالن سینمای ایران ۴۰۰ تا ۵۰۰ فیلم برای اکران نیاز دارد و با این تعداد فیلم نمیتوان سینماداری کرد. ضمن اینکه در هیچ کجای دنیا بلیت حدود یک و نیم دلار نمیتوان پیدا کرد به جز آن بخشی از سینمای هند که جدا از سینمای بالیوود، به سینمای لُنگی معروف است. خلاصه اینکه اگر ما در یک هارمونی و مهندسی کلی برای صنعت تصویر راهکار پیدا نکنیم و فکر کنیم سینما یک جزیره جداست، عارضههای پلتفرمها به سینما بیشتر سرایت میکند.
اسعدیان: آقای علم الهدی مطالب متنوعی را مطرح کرد. به نظرم آینده صنعت تصویر با VOD هاست و این به معنای نابودی تلویزیون یا سالنهای سینما نیست، بلکه به این معناست که سینما باید شکل تازهای به خودش بگیرد. این ربطی به ما هم ندارد و یک مسئله جهانی است. قرار هم نیست به جنگ با تکنولوژی برویم، ضمن اینکه برخورد با رقیب هم نباید حذفی باشد، مثل کاری که تلویزیون در حال انجام آن است و به جای رقابت، آنها را تعطیل یا قدشان را کوتاه میکند تا همقد خودش شوند. نباید انتظار داشته باشیم سینما چنین کاری را با VOD ها کند. ما نمیتوانیم برای بازیگران مانع ایجاد کنیم که در VOD ها بازی نکنند. باید برای این ماجرا راه پیدا کنیم؛ ممیزی و قید و بند گذاشتن برای این کار به معنای آن است که من نمیتوانم با تو رقابت کنم پس جلوی تو را میگیرم. ما در سینما میتوانیم بازیگر جدید و مخاطبپسند اضافه کنیم، سوژههایی را باید مطرح کنیم که VOD ها توان مطرح کردن آن را نداشته باشند چرا اهمیت قصه و سوژه را باور نداریم؟ مشکل ما بیشتر در همین بحث قصه و سوژه است. بسیاری از سریالهای خارجی را که در همین VOD ها به صورت دوبله شده نگاه می کنیم بازیگرانشان شاید مطرح نباشند اما آنچه باعث میشود آنها را ببینیم قصههایی است که دارند. به اعتقاد من راه مقابله سینما با VOD ها ممنوعیت و در تنگنا گذاشتن آنها نیست،راهش این است که یا میتوانیم مقابله کنیم و ایدههای جدید داشته باشیم و مردم را جذب سالنهای سینما کنیم یا نمی توانیم و میبازیم ولی قطعاً راه، ممنوعیت نیست.
علم الهدی: البته منظور من اصلاً محدودیت و ممنوعیت نبود. تاکیدم بر این بود که باید به ساز و کار برسیم. یکی از ساز و کارها همین است که هنرپیشه جدید وارد شود.
اسعدیان: مسئله همین است که چرا فکر میکنید تماشاگر فقط با بازیگر جذب میشود؟ چرا روی قصهها سرمایهگذاری نمیکنید؟ دقیقا شبیه کاری که ترکیه کرد. یک زمانی تلویزیون میخواست با سینما مقابله کند، بازیگران سینما را دعوت کرد و رقم دستمزدشان را بالا برد. راه افزایش دستمزد بازیگران را تلویزیون باز کرد و حالا VOD ها هم در حال انجام این کار هستند. من قطعاً معتقدم که به بنبست میرسند چون یک روزی دخل و خرج آنها هم با هم جور نمیشود و انگار در ایران تا وقتی همه خودشان به یک چیزی نرسند متوجه آن نمیشوند. من معتقدم تنها راه در رقابت است. در این مورد یک مثال میزنم. ما در غرب تهران مجتمعی داریم به نام مگامال، کمی آن طرفتر پردیس سینمایی کوروش و بین اینها پردیس زندگی. مجتمع زندگی وقتی راه افتاد بسیار پررونق بود اما کورش که افتتاح شد، فروش آن افت کرد. مگامال هم که باز شد جور دیگری این اتفاق افتاد. این ماجرا به معنای آن نیست که بگوییم پردیس کورش نباید آنجا فعالیت میکرد اتفاقاً این سه سینما باید کنار هم رقابت کنند تا بتوانند مخاطب خود را جذب کنند.
علم الهدی: من این حرف را قبول ندارم آقای اسعدیان. اصلا با این تعداد فیلم نمیتوان رقابت داشت. نمیشود در سه سینما و در یک دایره دو کیلومتری همه فیلمها مشابه باشند. کدام سینما در خارج از کشور به این شکل است؟ همین الان ما حدود ۳۰۰ فیلم در اکران سینمای ایران کم داریم.
اسعدیان: از نظر من میشود اما میخواهم ابتدا بحث VOD ها را ادامه دهم و بعد به ماجرای سینما هم برمیگردیم. این که گفته شد در VOD ها اکران آنلاین انحصاری اتفاق نیفتاده بحثی است که ما با پلتفرم هم داشتیم. آنها به درستی میگویند که صحیح نیست فیلمی بدون هیچ تبلیغی وارد اکران آنلاین شود. لازم است در یک مقطع فکر کنیم هر فیلمی را که میخواهیم اکران آنلاین کنیم، اجازه دهیم یک هفته در پنج یا ۱۰ سال سینمایی با بودجهای که اتفاقاً ارشاد در اختیارش میگذارد کار تبلیغاتی انجام دهد، مثلاً افتتاحیه بگیرد و فضاسازی کند و بعد از یکی دو هفته به اکران آنلاین برود. در واقع آن یکی دو هفته یک موقعیت است تا فیلم در ذهن مخاطب نقش ببندد. شاید در سینماها یک باکس برای معرفی فیلمها به مردم ارائه کنیم تا به اکران آنلاین برسد. حرفم این است که باید راههای آن را پیدا کنیم در دوران کرونا فیلمهایی که به صورت آنلاین اکران شدند تا ۷۰۰ میلیون تومان هم فروش داشتند بدون اینکه قبلا در سینماها نمایش داده شده باشند. میتوانیم بگوییم این فروش متعلق به دوران کرونا بود و الان شرایط عوض شده است اما با این حال باید راه آن را پیدا کنیم. من همعقیدهام با این جمله آقای علمالهدی که چه کسی گفته همه فیلمهایی که تولید میشوند باید به اکران عمومی در سینما برسند؟ به این فکر کنیم که بالاخره این فیلمها کجا باید عرضه شوند؟ تعدادی از آنها وارد هنر و تجربه میشوند که البته در همین بخش هم میتوان به درآمد اکران آنلاین فکر کرد. ممکن است امروز مکانیزم آنها را بلد نباشیم و دسترسی نداشته باشیم. اکران آنلاین ممکن است برای فیلمهای کوتاه و مستند مشتری بیاورد. ما باید به تمام عرصههای جدیدی که میتواند صنعت تصویر را مطرح کند فکر کنیم؛ بنابراین اکران آنلاین میتواند خیلی به ما کمک کند و بار زیادی را از اکران سینما کم کند.
اما آماری که درباره تولید اشاره کردند کاملاً درست است. وقتی ۷۰ پروانه ساخت صادر میشود، ۲۰ تا ۳۰ مورد آن به تولید میرسد. باید ۲۰۰ پروانه ساخت صادر شود تا ۸۰ فیلم تولید شوند ولی این درست نیست که بگوییم ۴۰۰ فیلم تولیدی…
علمالهدی: منظور من ۴۰۰ فیلم تولیدی نبود، بلکه ۴۰۰ فیلم به طور کلی است یعنی ایرانی و خارجی.
اسعدیان: این یک مسئله دیگر است ولی حتما منظورتان این نیست که از این ۴۰۰ فیلم، ۳۰۰ تای آن خارجی باشد؟
علم الهدی: اگر لازم باشد چرا که نه؟
اسعدیان: این یک حرکت نابود کننده برای سینما است. الان اگر یک کپی از یک فیلم خارجی خوبی را که در آمریکا اکران میشود بخواهیم به سینما بیاوریم حدود ۳ میلیارد تومان حق رایت آن است. در شرایطی که حداقل بودجه تولید یک فیلم متوسط، ۱۰ میلیارد تومان است آیا اگر این اتفاق بیفتد به معنای نابودی سینمای ایران نیست؟
علم الهدی: آقای اسعدیان آن درصدی که سالنهای سینمایی با پول بخش خصوصی ساخته شدهاند – به دولتیها کاری ندارم – ۶۰ درصد سینمای ایران را شامل میشوند. اگر شما به عنوان تولیدکننده -که اعتقاد دارم تولید یعنی هویت و ملیت – فردا تصمیم بگیرید فیلم تولید نکنید منِ سینمادار باید چه کنم؟
اسعدیان: این یک فرض خیالی است. الان بجز سالنهایی که تعطیل شدند، تعدادی از سالنها صرفا از بعدازظهر کار میکنند. قرار نیست سینماها در دوران رونق، فیلمهای ایرانی را اکران کنند و بعد…
علمالهدی: دوران رونق را براساس چه معیاری میسنجیم؟ یک سینما را در دنیا بگویید که بلیتش یک دلار است و آن وقت رونق داشته باشد. ما نمیتوانیم چنین معادلاتی را براساس بومیگری مطرح کنیم. حرف من این است که با ۶۵۰ سالن که بیش از ۶۰ درصد آن دراختیار بخش خصوصی است، اگر تولیدکنندهای فردا به هزار و یک دلیل نتواند فیلم تولید کند، سینمادار چه باید کند؟ خود شما تایید میکنید که ۶۰ درصد فیلمها در سینما قابلیت اکران ندارند. ما نمیتوانیم با ۴۰ فیلم ایرانی ناوگان۶۵۰ سالنی سینما را راهبری کنیم. اصلا امکانپذیر نیست. سینمای ایران با این تعداد سالن نیاز به ۳۵۰ تا ۴۰۰ فیلم دارد. ۱۰۰ فیلم ایرانی است و برای اینکه سالن را نگه داریم چارهای جز نمایش فیلمهای خارجی نداریم. ما باید یک معادله اقتصادی را حل کنیم و این را پارامترهای علمی سینماداری میگوید. قبل از انقلاب این طور بود و در خارج از کشور هم همینطور است که مثلا فیلمی که در شنبه و یکشنبه نتواند به فروش حداقلی برسد، دوشنبه از اکران برداشته میشود. چه دلیلی دارد که ما یک فیلم را مدتها روی اکران نگه میداریم و نهایتا ۲۰ میلیون تومان هم بیشتر نمیفروشد؟ با کدام مناسبات اقتصادی میتوان سینماداری را به این شکل رونق داد؟
اسعدیان: بحث ما اصلا سینماداری نیست.
علم الهدی: چرا هست و بحث مهمی هم است.
اسعدیان: من اصلا قبول ندارم که سینمای ما به ۴۰۰ فیلم در سال نیاز دارد چون اصلا چنین ظرفیتی ندارد. اگر اینطور باشد فقط ممکن است به رونق سینماداری منجر شود ولی باعث نابودی سینمای ایران خواهد شد.
علم الهدی: چرا در کشورهای خارجی این اتفاق باعث نابودی نمیشود؟ در آمریکا ۱۰ درصد فضای نمایشی در اختیار فیلمهای خارجی است، در فرانسه ۵۰ درصد، در کره ۵۵ درصد و …
اسعدیان: پس چرا برای سینمای ایران ۷۵ درصد را برای فیلمهای خارجی اختصاص دادید؟
علم الهدی: شما وقتی نمیتوانید فیلم خوب داشته باشید به منِ سینمادار چه ربطی دارد؟
اسعدیان: پس شما دلسوز سینمادار هستید؟
علم الهدی: نه، اگر سینماداری نباشد سینما چطور میتواند تولید داشته باشد؟
اسعدیان: خُب معلوم است که ما در این موضوع اختلاف عقیده داریم. من دلسوزِ سینما هستم و شما نگران سینماداری ایران هستید. سینما داری یک بیزینس برای یک ساختمان و مکان است که مالک میتواند به جایش یک ساختمان دیگر بسازد. همانطور که الان خیلی سینماها درحال تغییر کاربری هستند.
علم الهدی: از میان سینماهایی که قبل از انقلاب داشتیم حدود ۳۰۰ سالن تعطیل شدند که شاید فقط پنج مورد آن به ساختمانی دیگر تغییر پیدا کرد، بقیه همه به انبار و خرابه تبدیل شدند. بنده به صراحت میگویم در هیچ کجای دنیا سینماداری ربطی به حوزه فرهنگ ندارد. سینماداری و پردیسهای سینمایی مثل هایپرمارکت هستند. اگر تولیدکننده نتواند من را سر پا نگه دارد نمیتوانم فعالیت را متوقف کنم پس جنس خود را از جای دیگری جور میکنم.
اسعدیان: شما حرف از سینمای کره، هند و چین می زنید اما سوال اینجاست که در تولید سینمای ایران ما قرار است با چه کسی رقابت کنیم؟ آیا دست من به اندازه آن تولیدکننده خارجی که پولش به اینجا میآید، باز است؟
علمالهدی: این موضوع به سینمادار ربطی ندارد.
اسعدیان: به سینمای ایران که ربط دارد. در این شرایط عرصه رقابت وجود ندارد. همین الان ساترا از منِ تولیدکننده تعهد مکتوب میگیرد که حجاب باید همانند حجاب تلویزیون باشد. شنیدهام در فارابی هم میخواهند این کار را انجام دهند. تعهد میگیرند که هیچ انتقادی از مسئولان نکنید. حالا من با کدام محصول قرار است با فیلم خارجی رقابت کنم؟ آنوقت سینمادار بیتوجه به محصول داخلی فقط فکرِ این است که از سینمای آمریکا فیلم بیاورد و پخش کند. این فکر خوبی است ولی جایگاه ما با هم فرق میکند.
علمالهدی: از نظر من آداب حکمرانی در حوزه سینمای باید تغییر کند. اگر آداب حکمرانی ما را از داخل سالن سینما تعیین کنند، باید برویم در اسنپ کار کنیم. نگاه شما به سینما، شبیه هایپر است ولی سینما هایپر نیست.
علمالهدی: بحث من این است که شما به عنوان تولیدکننده باید کار خود را بکنید، اما من به عنوان سینمادار قرار نیست منتظر تولید خوب شما باشم. شاید شما فیلم نسازید ولی من باید این سازه را حفظ کنم.
ایسنا: آقای اسعدیان با وضعیتی که سینما در تولید دارد، این نگرانیها در بخش سینماداری هم بیشتر میشود. آیا برای ماههای آینده برنامه ویژهای جهت رونق اکران در شورای صنفی نمایش تنظیم شده است؟
اسعدیان: برنامهریزیهایی شده و مواردی مطرح است ولی با توجه به مباحث الان، شاید خیلی نتوان درباره آن صحبت کرد. طبیعتا به شیوه جدید اکران فکر میکنیم. این شیوه باید تغییراتی کند مثل بلیت شناور که چندین سال است بحث آن مطرح شده ولی به دلیل آنکه نبود سیستمهای مکانیزه، امکان پیگیری آن وجود نداشته که با وجود سمفا الان بهتر میتوان این کار را دنبال کرد و تهیهکنندگان نگرانی ندارند. البته باید به این فکر کنیم که وقتی در یک سانسی از سینما قیمت بلیت را به ۲۰ هزار تومان میرسانیم سینمادار باید حق داشته باشد که در ساعت پیک قیمت را به ۶۰ هزار تومان هم برساند، اما ارشاد فعلاً با این موضوع موافقت نکرده و بابت آن نگران است در صورتی که هیچ ایرادی ندارد سانس صبح یا ظهر ۲۰ هزار تومان باشد و سانسهای روز جمعه بر اساس جغرافیای سینماها افزایش قیمت پیدا کند. ما در نقاطی از شهر تهران سینماهایی را داریم که به ساکنان آن محل برمیخورد بلیت نیمبها بخرند، پس میتوان اجازه داد که قیمت بلیت آنجا بیشتر باشد. کلا باید این محدودیتها برداشته شود تا دست سینمادار برای تعیین قیمت بلیت شناور باز باشد و بر آن اساس مشتری خود را جذب کند.
در این بخش از مصاحبه که گفتوگوی میان اسعدیان و علمالهدی به چالش هم کشیده شده بود، جمال ساداتیان -که به دلیل بروز مشکلاتی در خصوص اینکه به اشتباه از او خواسته شده برای بار دوم مالیات بر ارزش افزوده سینمایش را پرداخت کند – با تأخیر به نشست رسید و نظرش را درباره اکران فیلم خارجی بیان کرد.
ساداتیان: به نظر من در این موضوع دو بخش را میتوانیم دنبال کنیم؛ یکی تولید و دیگری سینماداری که اگرچه مکمل یکدیگر هستند اما هر دو سازوکاری متفاوت دارند. الان به دلیل آنکه مالهای زیادی در کشور در حال ساخت است و همگی سینما هم تاسیس میکنند پیشبینی میشود که تا دو سال آینده ۴۰۰ سالن سینما به مدار سالنهای سینمایی اضافه شود. بنابراین اینکه ما در یک زمان نه چندان طولانی به ظرفیت بالای ۱۰۰۰ سالن سینمایی برسیم با توجه به شرایط تولید، وضعیت سینماداری را با مخاطراتی روبرو میکند. الان مسئله اینجاست که ما چهار، پنج میلیون نفر مخاطب داریم که در یک لوپ مدام حرکت میکنند، چرا ما نتوانستیم مخاطب جدید به سینما اضافه کنیم؟ تنها یک دلیل این اتفاق به نوع فیلمها برمیگردد و المانهای زیادی را باید درنظر گرفت تا بتوانیم این مخاطب را افزایش دهیم. اگر بخواهیم اقتصاد سینماداری را جدیتر کنیم به طور طبیعی باید در کنار فیلمهای ایرانی حتما به فیلمهای خارجی هم فکر کنیم چون مخاطب جدیدی را به همراه خواهد داشت. البته اینکه بیرویه فیلم خارجی اضافه کنیم هم درست نیست. باید ببینیم بازارهایی مثل چین و فرانسه چه میگویند. آنها درصدی از بازارهای خود را به فیلمهای خارجی اختصاص میدهند و با توجه به حساسیتهای جدیدی که در ایران هست، ما در بهترین حالت احتمالاً ۳۰ درصد از ظرفیت سالنهایمان را میتوانیم در اختیار فیلم خارجی قرار دهیم و برای آن ظرفیت هم باید برنامهریزی داشته باشیم. موضع آقای خزاعی (رییس سازمان سینمایی) این بوده که فیلمهای خارجی داشته باشیم اما گویا بیشتر فیلمهای روسی و چینی مدنظر است و اگر قرار باشد فقط به این سمت برویم کل جریان اکران فیلم های خارجی به سمت و سوی دیگری میرود در صورتی که اگر ترکیبی متنوع از فیلمهای آمریکایی و اروپایی و آسیایی داشته باشیم میتوان به گردش مالی اقتصاد سینما فکر کرد. به نظرم شروع هرکاری نقاط ضعف و قوت خود را دارد، باید نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کرد. اکران فیلم خارجی بعد از ۴۰ سال به شکل جدیتری در حال شروع است ولی به هر حال مشکلاتی دارد که به نظر حتما باید جدی گرفته شود.
ایسنا: این مسئلهای که شما مطرح میکنید هم فقط به سینماداری برمیگردد نه کلیت سینما. درست است؟
نه لزوما سینماداری نیست. مسئله این است که چه کار کنیم تا اقتصاد سینما بزرگ شود. من بیست و چند سال است که در این سینما فعالیت میکنم اما هیچگاه طرح مدونی ندیدم. البته دولت چند بار در حوزه اقتصادی طرحهای مدون پنج ساله اعلام کرده که درست اجرا نشد ولی حداقل اسمی برای آنها گذاشت. در سینما همین را هم نداشتیم و برنامه اولیهای برای اهداف اقتصادی درنظر گرفته نشده است. من به دلیل آنکه در هر سه حوزه تهیهکنندگی، پخشکنندگی و تهیهکنندگی حضور دارم درد هر کدام را میفهمم و فکر میکنم که چطور میتوانم به سهم خودم این زنجیره را به هم وصل کنم تا این سیکل درست بچرخد. نمیتوانم صرفاً به سینماداری فکر کنم چون اگر سینما داشته باشیم و فیلم نباشد یا فیلم خوب داشته باشیم و سینما نباشد قطعا دچار بحران میشویم. ضمن اینکه، تعارف هم که نداریم، در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم میگویند اصلاً تلویزیون ایران را نگاه نمیکنند و فیلمهای ایرانی را هم نمیبینند. این وسط سینمادار چه گناهی کرده؟ اقتصاد یک فیلم در نهایت ۱۵ میلیارد میشود ولی اقتصاد یک مجتمع سینمایی به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان میرسد و در طول یک روز هفت تا هشت میلیون تومان فقط پول نگهداری آن میشود. اگر این سیکل نچرخد کمکم سینما مخروبه میشود. ما باید بتوانیم هزینه تمام شده را از مصرفکننده بگیریم تا این چرخه فعال نگه داشته شود، به همین دلیل معتقدم باید این سه ضلع را درست به هم وصل کنیم.
ایسنا: گفتوگوهایی که با بسیاری از سینماداران انجام گرفته، نشان میدهد آنها همچنان نبود فیلم خوب را از مهمترین دلایل برای نگرانی آینده فعالیت سینما میدانند و اینکه مشخص نیست در ۶ ماه آینده چه وضعیتی در اکران خواهیم داشت بخصوص با فیلمهایی که مجوز نمیگیرند. فکر میکنید فیلمها و مجوزهایی که صادر نمیشوند چقدر در مسیر سینما موثر هستند؟
اسعدیان: ما ابتدا باید فیلم خوب را تعریف کنیم. در شورای پروانه ساخت وزارت ارشاد یکسری فیلمنامه میآید که گفته میشود که یکی را مبتذل میدانند و یک را فرهیخته در حالی که سینما یک پکیج بزرگ است. در همان آمریکا هم که سالانه نزدیک به هزار فیلم تولید میشود تعداد بسیار کمی از آنها فیلمهای مطرح و شاخصی میشوند و بقیه در همان رده اصطلاحاً سخیف گنجانده میشوند که اتفاقاً همانها صنعت سینما را میچرخانند. وقتی ما میگوییم با فیلم خوب مردم به سینما میآیند، معنای آن صرفا نگاه فرهنگی نیست و میتواند یک فیلم کمدی استاندارد باشد. ممکن است برخی فیلمهایی که در این اواخر به عنوان کمدی اکران شده اند را سخیف بدانیم اما سینما به همین هم نیاز دارد. یک زمانی ژانری به نام اکشن داشتیم. اولین فیلم خود من «نیش» در همین ژانر بود. بسیاری از سینماها را همین ژانر اکشن نگه میداشت. وقتی آن را تعطیل کردیم، سینماهای میدان امام حسین و چهارراه زند شیراز و میدان انقلاب همه تعطیل شدند. ما سینما را با فرهنگ بالانشینیای که برای خود داریم تعطیل میکنیم و توقع داریم که مردم در سینما دنبال فلسفه باشند. مردم برای فلسفه به سینما نمیروند، خود من هم اگر بخواهم فلسفه بخوانم به سینما نمیروم، کتاب میخوانم. سینما یک صنعت سرگرمی است که سطحهای مختلف دارد. در وزارت ارشاد نگاهی هست که میگوید ما در سال ۹ – ۱۰ فیلم فاخر داشته باشیم کافیست. راست میگویند، همین کافیست. خرج تمام سینماها و فیلمها را بدهند، بعد از آن چه مشکلی وجود دارد؟ بگویند سینما دولتی است و پول ضریب اشغال آن را هم میدهیم. فیلم فاخر را اجازه دهند حتی در سالن خالی اکران شود، میتوانند این کار را بکنند. البته که به نظرم کار شکستخوردهای است و امسال نتیجه آن را خواهیم دید. ما به مجموعهای از فیلمها احتیاج داریم. مثل موسیقی که هم به موسیقی کوچه بازاری احتیاج داریم هم به موسیقیای از جنس آثار محمدرضا شجریان. بسیاری از مردم ما از موسیقی کوچه بازاری لذت می برند و نمیتوانیم بگوییم آنها سلیقه موسیقایی ندارند.
ایسنا: این تنوعی که میگویید با سیاستهای سازمان سینمایی همخوان است؟
اسعدیان: آنها ظاهرا بعد از مدتی خودشان به این نتیجه رسیدند و حالا گویا دنبال فیلمهای کمدی هستند. به هر حال واقعیت خودش را به تو نشان میدهد، سالنهای سینما فشار میآورند که من خوراک میخواهم. انتظار سود هنگفت و عجیب و غریب ندارند همینکه دخل و خرج آنها به طور موقت در بیاید کافیست. طبیعتا فیلم “انفرادی” میآید و می فروشد، فیلم هنری هم اندازه خودش می فروشد. ترکیب اینها خرج سینما را در میآورد به شرط اینکه اسااسا وجود داشته باشد. ما در هر فصلی باید یکی دو فیلم با قابلیت فروش بالای ۴۰ میلیارد تومان داشته باشیم تا کمک کند سینمادارها فیلمهای متوسط را هم اکران کنند.
ایسنا: شما به عنوان دبیر شورای صنفی نمایش برای شش ماه آینده میتوانید بگویید که چه دغدغه ای برای اکران وجود دارد؟
بعد از تمام این بحث هایی که اینجا بر سر سینماداری و سینما کردیم شاید خیلی جالب باشد که من بگویم در این مدت به دنبال چه فیلمهایی بودم که مجوزشان صادر شود تا بتوانیم اکران کنیم (خنده جمع)، چون الان به این فیلمها نیاز داریم و بهتر است پروانه نمایش آنها صادر شود. در اینجا اتفاقاً به فکر سینمادار هستم. این موج سینماسازی در یک جایی غلط بوده و کشور ما اصلا به این تعداد سالن نیاز ندارد. در این سالها در شهرستانهایی سالن سینما ساختند که اگر تا الان انبار نشده باشد حتماً تا سال آینده به انبار تبدیل خواهد شد. ما آمار فروش داریم و مشخص است که در کدام شهرها می توان سرمایه گذاری کرد. در شهری مثل مشهد یا شیراز هنوز جا دارد که مجتمع سینمایی ساخته شود ولی نمیتوان دلخوش بود که در یکی از شهرهای استان خراسان جنوبی مجتمع سینمایی ساختیم چون مردن آنجا خیلی کم به سینما میروند. نباید زور بزنیم که فقط آمار افزایش سالنسازی را بالا ببریم. هیچ اشکالی ندارد که بعضی از شهرهای ما سالن سینما نداشته باشند، باید سرمایه را در شهرهایی هزینه کنیم که سینمارو داشته و الان نزول کرده، مثل شهر رشت که یک زمان از شهرهای پرفروش در آمارهای سینما بوده ولی فعلا یک سینما بیشتر ندارد.
ساداتیان: همین الان ترکیب سینماهای تهران را ببینید. در غرب تهران شرایط متفاوتی وجود دارد و شرق تهران با وجود تراکم جمعیتی تعداد سالنهایش بسیار کم است.
اسعدیان: بله، این در حالی است که تهرانپارس در شرق پایتخت برای خودش یک شهر است و آن منطقه به سه پردیس سینمایی در اندازههای پردیس کورش احتیاج دارد، چون از سینما فرهنگ تا انتهای تهرانپارس که سینما نارسیس قرار دارد، هیچ سینمای دیگری نیست.
علمالهدی: جردن و نیاوران هم هیچ کدام سینما ندارند.
اسعدیان: در منطقه شرق یک زمان سینما ماندانا جواب میداد، اما دیگر جوابگو نیست. اگر مجتمعهایی با تعداد سالنهای زیاد ساخته شود کاملاً مخاطب خواهد داشت.
علمالهدی: من از فرمایش آقای اسعدیان میخواهم وام بگیرم و بگویم که سینمای ایران وقتی توان تولید اکشن و فیلم ترسناک را ندارد چرا نباید وارد کند؟
اسعدیان: ما این فیلمها را داشتیم، از ما گرفتند. نمیخواهم از فیلم خودم تعریف کنم ولی ما با بضاعتی که داشتیم فیلمی به نام «نیش» ساختیم که آنقدر در سالن سینما سوت و کف میزدند، من از شدت صدا از سالن خارج شدم.
علمالهدی: اتفاقا «نیش» فیلم خوبی بود ولی الان سینمادار چه کار کند که فیلم ترسناک و اکشن میخواهد؟
اسعدیان: سینمای اکشن را با اصطلاحاتی مثل شاخ پشمی و لوله بخاری نابود کردیم در حالیکه هم بودجهاش را داشتیم هم سازنده و بازیگرش. حالا هم نسل جدید این توان را برای ساخت دارد به شرط آنکه اینقدر با کلمات ارزشی این کارها را تقبیح نکنیم
اسعدیان: باید دست ما را باز بگذارند. ما توانایی ساخت این فیلمها را داریم. به اعتقاد من جوانهای فعلی سینما و این نسل جدیدی که آمده به مراتب از نسل قبلی و قبلی باهوشتر، بااستعدادتر و خلاقتر است واین را نشان داده که توان ساخت چنین فیلمهایی را دارد، به شرط آن که آنقدر با کلمات ارزشی این کارها را تقبیح نکنیم. ما یک زمانی گفتیم چرا سر جمشید آریا را میتراشید؟ آن موقع با اصطلاحاتی مثل شاخ پشمی و لوله بخاری این سینما را نابود کردیم در حالیکه داشتیم میساختیم بودجه و تهیهکننده و بازیگرش را هم داشتیم. الان هم حاضرند اگر بگذارند! اما کاری کردیم که حتی بازیگران آن نوع سینما هم نابود شدند. این روزها هم بیینید ما یک انیمیشن به نام «پسر دلفینی» را در حال اکران داریم که با فروش خیلی خوبی پیش میرود. این را بچههای ایران ساختهاند. آقای علمالهدی! مشکل ما در سالهای گذشته این بوده که مسئولان فقط باید بسترسازی میکردند و اجازه میدادند تا هنرمندان کار خود را بکنند اما آنها به جای بسترسازی چوب لای چرخ میگذارند. من یادم میآید سر فیلم «طلا و مس» با یکسری تجار فرش در آن زمان جلسه داشتیم. رئیس مرکز ملی فرش هم در آن جلسه حضور داشت که خطاب به آن چند تاجر گفت چه کاری از دستش برای آنها برمی آید؟ جواب دادند کاری به کار ما نداشته باشید، ما خودمان بلدیم کار خود را چطور پیش ببریم و تجارت کنیم. چون وقتی شما وارد می شوید جلوی ما را میگیرید. من هم میگویم در عرصه سینما همین کار را انجام دهند. معاون محترم وزیر صحبت نکند که وظیفه ما فقط حمایت از فیلمهایی است که در جهت انقلاب باشد. این چه طرز حرف زدن است؟ شما نماینده تمام سینماگران ایران با دیدگاههای مختلف هستید. میتوانید بگویید من بودجه حمایتی خود را فقط به این دسته میدهم اما نباید حمایت کلی را اینطور مطرح کرد. بنیاد فارابی میتواند بگوید بودجه خود را به فیلمهایی اختصاص میدهد که بپسندد اما نباید جلوی آقای ساداتیان را هم بگیرد. ما عادت کردیم به جای این بسترسازی که وظیفه دولت است، شاهد مداخله دولت باشیم. در همهجا هم این اتفاق میافتد و همه جا دولت رسما مداخلهگر است، نه این دولت، تمام دولتها در حالیکه وظیفه آنها بسترسازی است.
علم الهدی: من این نکته را اضافه کنم، هر کشوری که بخواهد توسعه پیدا کند، نمیتواند فقط به منابع داخلی خود تکیه کند. همه بحث من درباره اکران فیلم خارجی همین موضوع است. در هیچ کجای دنیا سینمادار ربطی به ماجرای تولید ندارد.
ایسنا: یعنی شما اکران فیلمهای خارجی را به عنوان یک راهکار در نظر میگیرید آن هم با شرایطی که ممیزی این فیلمها در ایران میتواند یک مانع برای جذب مخاطب باشد؟
علمالهدی: به نظرم این موضوع به سعه صدر احتیاج دارد. الان بسیاری از فیلمهای خارجی با حداقل ممیزی در پلتفرمها در حال نمایش هستند، چرا ما در سینما نمیتوانیم اکران کنیم؟ قیف ممیزی در همه جای دنیا به درستی اعمال میشود، یعنی اول سینما است چون تعداد مخاطب کمتری از پلتفرمها و تلویزیون دارد. ما در سینمای ایران آن را برعکس کردیم و جای تنگ قیف را برای سینما در نظر گرفتیم و همه مسائل حاکمیتی را در سینما دنبال میکنیم.علمالهدی: به سینمادار چه ارتباطی دارد که فیلمی تولید شده و مخاطب ندارد؟ همین است که سینماها در وسط میدان انقلاب که روزی حداقل یک میلیون نفر از آنجا عبور میکند دو سال است به دنبال تغییر کاربری هستند. در این شرایط فقط با اکران فیلم ایرانی نمیتوان کار را پیش برد چون سینماها تعطیل میشوند
عرض من این است که توسعه بدون مشارکت سینمایی خارجی در ایران منتفی است و بالعکس. یکی از مشکلات ما این است که همه تولیدکنندهها فقط از سینما و سالن سینما به دنبال درآمد هستند. اینکه سالن سینما را به معنای بازگشت سرمایه ببینیم، در دنیا فقط۳۰ تا ۴۰ درصد سهم دارد و فروش در پلتفرمها و بازار بینالملل دیگر راههای درآمدزایی است ولی ما بازار بینالملل را نداریم، تلویزیون را نداریم و تولید کننده تا به سینمادار میرسد که میگوید که من فیلم تولید کردهام و باید اکران شود اما به منِ سینمادار چه ارتباطی دارد که فیلمی تولید شده و مخاطب ندارد؟ همین است که سینماها در وسط میدان انقلاب که روزی حداقل یک میلیون نفر از آنجا عبور میکند ۲ سال است به دنبال تغییر کاربری هستند. بنابراین در شرایطی که تعداد سالنهای سینما در حال افزایش است فقط با اکران فیلم ایرانی نمیتوان کار را پیش برد چون همه تعطیل میشوند. آقای ساداتیان که الان اینجا نشستهاند بگویند چرا آستارا را تعطیل کردند؟ در صورتی که موقعیت خیلی خوبی داشت و استانداردهای ساخت سینما هم در آن رعایت شده بود. یکی از دلایل تعطیلی همین تعداد کم فیلم است. من همچنان اعتقاد دارم سینمای ایران با ۶۰۰ سالن به ۴۰۰ فیلم در طول سال احتیاج دارد و یک فیلم باید دو روز اکران شود و یک فیلم هم سه ماه.
اسعدیان: شما الان ببینید برخی فیلمهایی که از گذشته اکران شده بودند هنوز فروش خوبی دارند مثل «انفرادی» که تک سانس اکران میشود.
علم الهدی: بله همه جای دنیا همین است. ما «دینامیت» را نباید از روی اکران برمیداشتیم اما ایستادند و پافشاری کردند که از روی پرده برداشته شود. با کدام استدلال اکران فیلمی را که میفروخت تمام کردند؟ اگر به استانداردهای سینمایی دنیا هم نگاه کنیم باید ببینیم آنها چه کار میکنند. همین الان سینمای امارات متحده عربی را ببینید، تعداد سالنهایش حدودا شبیه ماست ولی تقریباً ۴۵ فیلم را از ۲۰ کشور نمایش میدهد. خودشان هم در حال تولید هستند. سینمای عرب و ترکیه را هم دارند و کشوری که ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد، سالی ۲۰ میلیون جمعیت سینمارو دارد. آداب حوزه توزیع و نمایش در همه جای دنیا تیپیکال است. ما نمیتوانیم حوزه توزیع و نمایش را بومی کنیم و بگوییم فقط سینمای ایران. این راه شکست میخورد.
ایسنا: آقای ساداتیان شما در حال حاضر اکران یک فیلم هندی را مدتی است که شروع کردهاید. پیشبینی شما از استقبال تماشاگر چه بوده و الان وضعیت چطور است؟
ساداتیان: واقعیت این است که ماجرا برای من ناشناخته بود. با توجه به اینکه یکسری موافق و مخالف هم وجود داشت و ممکن است بخشی از اینها اعتقادی یا غیراعتقادی باشد اما نکته مهم این است که این کار به یک فرهنگ تبدیل شود و مردم مطلع شوند. ما الان برای اکران فیلم هندی «خیزش، غرش، آتش» ریسک کردیم و بیلبوردهای خیابانی هم گرفتیم که هزینه سنگینی داشت ولی به هر حال باید این ماجرا استمرار داشته باشد تا کمکم جا بیفتد مخصوصا اینکه با وجود فروکش کردن کرونا نسبت به گذشته مردم هنوز با احتیاط به سینما میروند. به نظرم باید حداقل ماهانه یک فیلم خارجی داشته باشیم تا مردم آشنا شوند و اگر ظرفیتهای خارجی را در سینما بشناسند اتفاق خوبی را میتواند به همراه داشته باشد.
ایسنا: فکر نمیکنید با سانسورهایی که بر فیلمهای خارجی اعمال میشود توجیهی برای حضور مردم در سالنهای سینما نباشد چون ممکن است بگویند نسخه کامل را به راحتی در خانههای خود تماشا میکنند.
ساداتیان: اگر این موضوع جا بیفتد و حتی یک درصد از جامعه به سینما برود به آمار۸۰۰ هزار نفری میرسیم که با سینما حداقل۳۰ هزار تومانی فروش خیلی خوبی میتواند داشته باشد. ما در کشور مخاطبانی از سکولار افراطی داریم تا مذهبی افراطی پس نمیتوان با یک نسخه برای همه این طیفها فیلمی را اکران کرد. باید تنوع وجود داشته باشد تا سلایق مختلف را راضی نگه داریم. این درست است که مردم در خانههایشان میتواند فیلمهای خارجی را ببیند اما اگر ما اکران آن فیلمها را همزمان با کشورهای دیگر داشته باشیم میتواند مخاطب را جذاب کنیم مخصوصا اگر بدانیم که کم نداریم کسانی را که آنقدر علاقمند هستند که به کشورهای اطراف سفر میکنند تا بتوانند فیلمهای روز را ببینند. نمیخواهم بگویم اتفاقی فراگیر است اما به هر حال برای قشر علاقمندی وجود دارد. علاوه براینها خود من تجربه سینماتک قلهک را دارم. بعضی فیلمها مثل «پدرخوانده» را که نمایش میدادیم با وجود اینکه چند دهه از ساخت آن میگذرد و بارها هم دیده شده ولی کسانی به آنجا مراجعه میکردند که دوست داشتند آن را روی پرده ببیند و لذت دیگری میبردند. با این وجود وضعیت اکران فیلمهای خارجی حتی برای ما هم که برای پخش آنها اقدام کردهایم هنوز مبهم است و مشخص نیست برنامه سال آینده چطور خواهد بود چرا که آیین نامه اکران فیلمهای خارجی تاکنون مصوب نشده و به راحتی نمیتوان برای ماههای آینده برنامهریزی کرد.
ایسنا: یک اتفاقی که این روزها در بررسی امار فروش سینماها به چشم میآید این است که بیشتر فروش مربوط به پردیس هاست و سینماهای تک سالن فروش چندانی ندارند. این وضعیت میتواند برای آنها ضررده باشد یا بهتر است به مراکز چند سالنه تبدیل شود؟
علمالهدی: اساسا جریان پردیسها مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در خارج از کشور است و کم کم ما به آن پیوستیم. این پردیسها در واقع نسل سوم حوزه توزیع و نمایش فیلم هستند اما درباره سینماهای تک سالنه اینکه در حال تعطیلی یا تغییر کاربری هستند، اتفاقی است که چه خوشمان بیاید چه نه، رخ میدهد مگر اینکه تغییراتی دیگر کند مثل آنچه در سینما هویزه مشهد که دو سالن داشت اتفاق افتاد. این سینما در سال ۱۳۹۲ در زمان آقای مسچی (مدیر سابق موسسه سینماشهر) با یک سرمایهگذاری ۱۲ میلیارد تومانی به یک پردیس بهروز تبدیل شد و از پردیسهایی است که در جایگاه خوبی از نظر فروش قرار دارد. اگر قرار باشد سینماهای تک سالن با همین وضعیت ادامه دهند قطعاً تعطیلی گریبانگیر آنها خواهد شد مگر آن که تغییراتی بدهند که اینکار هم با یک سرمایهگذاری گسترده اتفاق میافتد و درباره سینما هویزه وقتی به سرانجام رسید که دولت پای کار آمد.
در مجموع حرف کلی من این است که ما برای نجات سینماداری چارهای نداریم جز اینکه به اکران فیلم خارجی رسمیت ببخشیم و گرنه سینما تعطیل میشود و وقتی هم تعطیل شود به سینماداران و سرمایهگذارها این پالس را میدهد که سراغ سرمایهگذاری در اینجا نیایید و کمکم سیر نزولی تولید سالن شروع میشود چون تمام سالنهایی که الان در حال ساخت و بهرهبرداری هستند قبل از دوران کرونا کلنگزنی شدهاند. ما باید مراقبت کنیم سینما تعطیل نشود و در کنار آن نگرانیهای تولیدکنندهها نیز برطرف شود.
ایسنا: آقای ساداتیان شما بهعنوان تهیهکننده فکر میکنید سینمای ایران چقدر توانایی و امکانات ساخت فیلم در انواع ژانرها را دارد؟
به طور دقیق نمیتوانم اظهارنظر کنم که این توان را داریم یا خیر، شاید نسل جوانی که وارد سینما میشود اگر فرصتی برای تثبیت و کار خود پیدا کند شاید این اتفاق بیفتد اما به نظرم سینمای ایران اعتماد به نفس خود را از دست داده، از بس که به آن نهی شده است. میگویند یک بچه زمانی خلاقیت خود را نشان میدهد که آزادی عمل داشته باشد ولی وقتی مدام آن را سرکوب و نهی کنیم اثر عکس میگذارد. سینمای ما ناخواسته به خودسانسوری رسیده و چند سال است که این اتفاق افتاده و الان نگرانیها بیشتر شده است. در حال حاضر فیلمهایی که میتوانند به سینما رونق دهند اجازه نمایش ندارند. قصههایی که برای مجوز گرفتن به وزارت ارشاد فرستاده میشوند یا کم و زیاد میشوند یا از ساخت آنها جلوگیری میشود. خود من به شدت نگران هستم که اگر بخواهم قصهای را که دوست دارم بسازم، به ارشاد بفرستیم آیا مجوز ساخت میگیرم یا خیر؟ همه اینها باعث شده نتوانم به طور متقن بگویم که ما میتوانیم از همه ژانرها فیلم را بسازیم یا خیر. اگر قدرت عمل و ابتکار عمل داشتیم به راحتی میشد در این باره صحبت کرد اما الان سخت است. البته میتوان این را هم گفت که قرار نیست همه فضا را با تولیدات داخلی پر کنیم، بخشی از این ماجرا می تواند از خارج وارد شود و اگر استقبال زیاد شد قطعا بازار داخلی هم پیدا میکند؛ به همین دلیل باید اجازه دهیم سینما مسیر خود را برود. سینما و هنر یکی از مهمترین تفریحات برای پر کردن اوقات فراغت مردم میتوانند باشند که حاکمیت میتواند از آن استفاده کند.ساداتیان: سینمای ایران اعتماد به نفس خود را از دست داده، از بس که به آن نهی شده است. باید اجازه دهیم سینما مسیر خود را برود. سینما و هنر یکی از مهمترین تفریحات برای پر کردن اوقات فراغت مردم میتوانند باشند که حاکمیت میتواند از آن استفاده کند
ایسنا: شما به عنوان تهیهکننده، بسیاری از فیلمهایتان در سالهای گذشته در مرحله ساخت و اکران با مشکلاتی مواجه شده، فکر میکنید با وجود اکران فیلمهای خارجی، فضای رقابتی به عنوان تولیدکننده ایرانی به اندازه کافی وجود خواهد داشت؟
ساداتیان: شاید آن وقت مسئولان وزارت ارشاد مجبور شدند یا تصمیم بگیرند که تجدید نظری در مدیریت خود انجام دهند تا این رقابت کمی پایاپای صورت بگیرد. اگر با ممیزیهایی که الان وجود دارد، فیلم خارجی با قدرت وارد بازار شود و از آن از طرف فیلترها بیشتر شوند قطعاً به جریان تولید ضربه میزند و تاثیرگذار است اما اگر بتوان وارد این رقابت شد که سطح کیفی فیلم ایرانی هم به شدت افزایش پیدا میکند. باید پرسید که چرا مردم ما سالی یکبار به سینما نمیروند که در سال ۸۰ میلیون قطعه بلیت بفروشیم؟ که این میزان حداقل استاندارد جهانی است و اگر این میزان را با بلیت ۳۰ هزار تومانی حساب کنیم به اقتصاد بزرگ ۲۴۰۰ میلیاردی میرسیم. در سالهای ۶۲ و ۶۳ جمعیت کشور کمتر از ۵۰ میلیون نفر بود و در آن سالها سینمای ایران بیش از ۶۰ میلیون قطعه بلیت فروخته بود. ما اگر آن سرانه را کم کنیم و به هر نفر یک بلیت برسانیم باز هم اقتصاد بزرگی را در سینما خواهیم داشت.
اما الان شرایط به گونهای شده که هیچکس حتی زیر بار ساخت فیلم در بخش خصوصی نمیرود. امسال حداقل بودجه لازم برای تولید فیلم بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تومان است و چنین فیلمی در سادهترین شکل باید ۳۰ میلیارد تومان بفروشد تا هزینهها سر به سر شود. در حالی که فیلمهای موفق حال حاضر سینمای ما فروشی در حدود ۲۰ میلیارد تومان دارند.
ایسنا: برای جمع بندی بحث فکر میکنید چه اقدام عاجلی را برای وضعیت فعلی سینما میتوان انجام داد؟
ساداتیان: میگویند یکی از دلایلی که صنعت خودرو در ایران شکل نمیگیرد این است که ماشین خارجی وارد نمیشود. اما همین که اراده کردند تا ماشین خارجی وارد شود و فقط حرف آن به میان آمد قیمتها سیر نزولی پیدا کرد. پس معلوم است که ما همیشه باید یک رقیب جدی و درست و حسابی ایجاد کنیم تا به خودمان بیاییم. الان منِ سینمادار برای اینکه فروش خود را افزایش دهم به دنبال این هستم که سرویس بهتری ارائه دهم تا مخاطب را جذب کنم و رقابت سبب میشود که ما سرویس بهتری ارائه کنیم. در همین راستا فکر میکنم نمایش فیلمهای خارجی با وجود معایبی که ممکن است داشته باشد حُسنهایی هم دارد.
همچنین مسئولان در حوزه پروانه نمایش و ساخت به نظرم خیلی فکر میکنند که فقط آنها متوجه همه چیز هستند و بقیه چیزی نمیدانند. خیر اینطور نیست. به نظرم اگر کمی از فیلترها را سبک کنند سینما میتواند مسیر طبیعی خود را برود و حاکمیت از مزایای آن بیشتر بهره مند شود.
ایسنا: به دلیل همین شرایط است که شما درخواست پروانه ساخت نمیدهید؟
ساداتیان: من درخواست دادم اما رد شد. یک فیلم بسیار معمولی با یک کارگردان اولی میخواستم بسازم که مجوز ندادند. حالا باید درباره آن صحبت کنیم. از ظن خودم خیلی فیلمنامه را تعدیل کرده بودم که آن را برای ارشاد فرستادم. من در طول این چند سال کار در سینما نشان دادم که قواعد را میشناسم و فیلمهایم نیز مشخص است. مسئولان باید در نگاه خود تجدید نظر کنند چون یکی از دلایل این وضعیت سینما شوراهایی است که در سازمان سینمایی وزارت ارشاد وجود دارند.
علمالهدی: جالب است که یکی از بهترین تهیهکنندههای سینما درخواست پروانه ساخت داده و رد شده است!
برای جمعبندی میخواهم تاکید کنم که در آداب حکمرانی سینمای کشور باید یک تغییر ۱۸۰ درجهای انجام شود. توسعه و رونق، شرط اصلی ایجاد فضای آرام در سینما است اما ما نباید هر هفته هم یک بگیر و ببند از طرف مقامات دولتی ببینیم. این اتفاق خوبی نیست که هم مخاطب را و هم تولیدکننده را پس میزند. هیچ کشوری به توسعه دست پیدا نمیکند مگر اینکه همه تفکرهای موجود در آن سرزمین به مشارکت فراخوانده شوند. قرار نیست فقط یک تفکر رونق راه بیندازد. در سالهای بعد از انقلاب دیدهایم که اگر قرار بر رونق باشد چارهای نیست جز اینکه فراموش نکنیم هر تفکری که در چارچوب جمهوری اسلامی ایران زندگی میکند و شهروند این مملکت است، حق حیات و فیلمسازی دارد. تعامل و سعه صدر باید شرط اول مدیریت فرهنگی باشد. اگر این را از مدیریت فرهنگی بگیریم بعد از آن با تعطیلی و فضای خشن و دعواهای دیگر مواجه میشویم و انتظار این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارای سعه صدر و تعامل عمل کند. از آن طرف بچههای سینما هم در حوزههای مختلف مثل تولید و توزیع قطعاً باید در مشارکتهای صنفی جدیتر ورود پیدا کنند و فارغ از بحث معیشتی دنبال مطالبات جدی خود باشند. به هر حال همه سینمای ایران یک هارمونی است و اگر اینها را با هم نبینیم و فقط بگوییم یک طرف حق دارد، قطعاً با شکست مواجه میشویم و در اخر اینکه ان شاءالله در روز ملی سینما و از این پس شاهد رفتار تند با اهالی هنر نباشیم.
انتهای پیام