به گزارش اقتصاد جوان نیوز فساد را میتوان استفاده از قدرت عمومی برای کسب منفعت خصوصی تعریف کرد. سه عامل نیز فساد را ایجاد میکنند؛ رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی. با این تعریف آیا میتوان واگذاری خودروهای شاسی بلند به نمایندگان را نمونهای از فساد سیستماتیک در اقتصاد ایران دانست؟ سوال مهمتر این است که آیا ما در ایران دچار فساد سیستماتیک شدهایم؟
در پاسخ به این سوالات و بررسی موارد دیگر حول محور پدیده فساد در ساختار اقتصاد ایران، گفتگویی با نیما نامداری- کارشناس مسائل اقتصادی- ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
فساد چیست و عوامل ایجادکننده آن کدام است؟
فساد یعنی استفاده از قدرت عمومی برای کسب منفعت خصوصی. برای مثال، فرد در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند مجوزی اعطا کند یا تصمیمی بگیرد که اثر عمومی در پی داشته باشد و در اینجا بهجای اینکه مصلحت عمومی را در نظر بگیرد، منافع فردی یا نزدیکان خود را ببیند.
با این تعریف از فساد میتوان گفت رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی سه ستون اصلی ایجادکننده فساد هستند.
رانت به چه معناست؟
رانت یعنی منفعتی که بدون تلاش و به صورت غیرسالم کسب شود. در واقع هر نوع مجوز انحصاری که موجب برتری غیرمنصفانه شود یا هر نوع دستکاری در فرآیند بازار به معنای رانت است.
در اینجا این سوال مطرح میشود که ریشه فساد در موضوع واگذاری شاسی بلندها به نمایندگان مجلس کجاست؟
با قیمتگذاری دستوری، یک قیمت کارخانه و یک قیمت بازار برای خودرو شکل میگیرد و فاصله این دو نرخ بسیار زیاد است. اگر فردی بتواند حواله خودرو به قیمت دولتی بگیرد، بدون آنکه کار خاصی انجام داده باشد، برای او رانت ایجاد میشود. در نتیجه این شخص خودروی خود را به قیمت بازار آزاد میفروشد و از مابهالتفاوت ایجاد شده سود میبرد. این نوع از رانت، رانت جذابی است که دارندگان رانت سیاسی از آن نفع میبرند، یعنی کسانی که به لحاظ سیاسی توان تاثیرگذاری بر فرآیندها را دارند.
در قضیه واگذاری شاسی بلندها هم –البته نمیدانم این قضیه بر بحث استیضاح تاثیر داشته یا خیر؛ چون به لحاظ زمانی خیلی قبلتر اتفاق افتاده بود- فرصت استیضاح وزیر به نماینده مجلس داده شد و در مقابل وزیر میتوانست به صورت بالقوه با دادن یک حواله ماشین به قیمت دولتی بر تصمیم نمایندگان تاثیر بگذارد. در اینجا این چرخه شکل میگیرد و رانت سیاسی و اقتصادی با یکدیگر ترکیب میشوند و طرفین از شرایط ناسالم سود میبرند.
رانت یکی از مهمترین ویژگیهای اقتصاد بسته و انحصار است؛ هم انحصار سیاسی و هم انحصار اقتصادی. انحصار سیاسی از این جهت که افراد و مقامات در موقعیتهایی قرار میگیرند که در فضای رقابتی این امکان برای آنها وجود نداشت. یعنی وقتی فرآیند مبتنی بر شایستهسالاری نیست، فردی که بهعنوان مدیر انتخاب میشود برای حفظ کرسی باید از فرآیندهای ناسالم استفاده کند، چون در یک محیط سالم انتخاب نشده است.
وقتی انحصار سیاسی با انحصار اقتصادی ترکیب میشود فضای رانت بسیار بزرگی ایجاد میکند. رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی هر سه بهعنوان سه ستون اصلی ایجادکننده فساد سیستماتیک در بروکراسی اداری عمل میکنند.
همانطور که گفتید دومین ستون یا عامل شکلگیری فساد سیستماتیک، فقدان فرآیندها و نهادهای سالم و کارآمد نظارتی است، این موضوع چطور به فساد منجر میشود؟
وقتی به شخصی اختیار اخذ تصمیم و تفسیر قوانین داده میشود که بر اساس آنها بتواند امتیازاتی برای دیگران خلق کند، باید بر فرآیند تصمیمگیری او نظارت مستقل وجود داشته باشد. در اغلب کشورهای دنیا، دولتها دارای نهادهای بازرسی متعددی هستند که در کنار آنها فرآیندهایی مثل سوتزنی یا روزنامهنگاری مستقل وجود دارند که شکلی از نظارت را بر عملکرد هر مدیری اعمال میکنند.
وقتی در کشورهای توسعهیافته، یک مدیر ارشد یا میانی از منابع دولتی در ماموریت خود استفاده میکنند، رسانهها یا نهادهای بازرسی از آن آگاه میشوند؛ آنچه اهمیت دارد این است که بده و بستانی در این میان شکل نگیرد. متاسفانه ما در این بخش در کشور خودمان با چالشهای بسیار جدی مواجه هستیم و نهادهای نظارتی به شدت سیاسی هستند.
چگونه فقدان پاسخگویی فسادزاست؟
وقتی یک فرد بهعنوان مدیرعامل یک شرکت انتخاب میشود، باید در سمت خود پاسخگوی سهامداران باشد. این قضیه درباره دیگر نهادهای دولتی هم صدق میکند، با این تفاوت که دولت باید در قبال شهروندان پاسخگو باشد؛ اما چگونه؟ از طریق احزاب، مجلس و انتخابات. اما داستان در ایران متفاوت است، به همین دلیل ما نمایندگانی که مدیران را برای پاسخگویی فرابخوانند و نظارت درست بر عملکرد آنان اعمال کنند، نداریم.
در قضیه واگذاری خودروها به نمایندگان نیز شاهد بودیم که شخصی که باید ناظر باشد خودش در معرض فساد قرار میگیرد و تصمیماتش را بر اساس منافع فردی اخذ میکند.
شوخی دولت رئیسی با سرمایهگذاری خارجی/ سرمایه ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران کجاست؟
فساد موردی چگونه به فساد سیستماتیک تبدیل میشود؟
وقتی سه مولفه یعنی رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی با همدیگر ترکیب میشوند؛ فساد موردی به فساد سیستماتیک تبدیل میشود.
فساد سیستماتیک یعنی تعادل تصمیمگیری در یک سیستم از وضعیت سالم به وضعیت فاسد منتقل شود. در واقع سالم بودن و ماندن امر عجیبی به نظر میآید و تصمیمگیری بر اساس منافع فردی الگوی طبیعی و بدیهی محسوب میشود. در چنین وضعیتی، فردی که سالم عمل میکند در اقلیت قرار میگیرد و چون این فرد ساز مخالف میزند در نهایت طرد میشود.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که فساد فقط در بخش فرادستان اتفاق نمیافتد بلکه در بخش فرودستان هم شکل میگیرد. در حقیقت، وقتی مردم میبینند مدیران فاسدند و پروایی از فساد ندارند در لایههای پایینی رشوه میگیرند و در ارقام پایین فساد میکنند و به مناسبات ناسالم روی میآورند. در چنین حالتی، بدنه بروکراسی دولتی کاملا فاسد میشود و فساد از بالا به پایین و بالعکس اتفاق میافتد و این امر به یک الگوی رایج تصمیمگیری و مدیریت امور تبدیل میشود.
ما در ایران به این وضعیت دچار شدهایم. البته مطالعات علمی و جدی در کشور انجام نگرفته تا قضاوت درستی در این زمینه داشته باشیم. با اینحال مشاهدات نشان میدهد که وقتی یک مکانی مثل اداره دولتی در معرض پیشنهادات ناسالم قرار میگیرد، فرآیندهای تصمیمگیری و ارتقای افراد در سیستم دولتی با آنچه عقل از یک فضای نرمال و شفاف به ذهن انسان متبادر میکند، فاصله قابل توجهی دارد.
نکته دردناک این است که این موضوع به نوعی از کلپتوکراسی تبدیل میشود. معادل آن را میتوان نظام مبتنی بر ارتشاء دانست که فقط حوزه مالی را دربرنمیگیرد. میتوان اینگونه مثال زد که فردی که بهعنوان مدیر در یک مجموعه مشغول به کار میشود و عملکرد سالمی ندارد، فرزندان برخی از مدیران ارشد یا مقامات سیاسی را وارد سیستم مدیریتی خودش میکند و در ادامه یک بده و بستان و حمایتهای جانبی شکل میگیرد. گمان میکنم این کلپتوکراسی در ایران اتفاق افتاده و از این جهت این حس به انسان القا میشود که فساد سیستماتیک شکل گرفته است.
وقتی انحصار سیاسی با انحصار اقتصادی ترکیب میشود فضای رانت بسیار بزرگی ایجاد میکند. رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی هر سه بهعنوان سه ستون اصلی ایجادکننده فساد سیستماتیک در بروکراسی اداری عمل میکنند.
محصول فساد در اقتصاد ایران چه بوده است؟
فساد تخصیص منابع در اقتصاد را نابهینه میکند، یعنی منابع به جای اینکه صرف بهترین گزینه برای مصرف شود در خدمت منافع شخصی قرار میگیرد و نابهینگی خلق میشود. همین موضوع اقتصاد را از تعادل بهینه خارج میکند و کارایی نظام اقتصادی را کاهش میدهد.
برای مثال، یک نماینده مجلس که به دنبال کسب رای است، با بده و بستان یک پروژه را به شهر خودش منتقل میکند. فرودگاههایی که در ۴۰ سال اخیر ساخته شدهاند نمونه خوبی برای این مثال هستند که تعداد زیادی از آنها توجیه اقتصادی ندارند. اما چرا این اتفاق افتاده است؟ دلیل این امر به تاثیرگذاری ناسالم نماینده در فرآیند تصمیمگیری برمیگردد. در واقع، وزیر یا مقام اقتصادی هم به این نتیجه رسیده که امکان دارد در روز استیضاح به آن نماینده احتیاج پیدا کند.
نقش تحریم در فساد چیست؟ برخی بر این باورند که وضعیت رکودی و تورم فزاینده در نتیجه اعمال تحریمها، افراد را به انجام مفاسد مالی و اقتصادی حریص میکند.
گمان نمیکنم تحریم عامل کلیدی باشد. هرچند تحریم به طور طبیعی محدودیتهایی را ایجاد میکند و افراد برای دور زدن این محدودیتها به سمت روشهای غیررسمی میروند. در واقع، وقتی نمیتوان کالایی را به صورت قانونی وارد کشور کرد، روش غیرقانونی در پیش گرفته میشود.
وقتی قبح دور زدن قانون به دلایل قابل فهم ریخته میشود، طبیعی است که افراد به تدریج پشت تحریمها پنهان شوند. خیلی از فسادهایی که امروز شاهد هستیم با بهانه دور زدن تحریمها آغاز شده است.
اما به دو دلیل میتوان گفت تحریم عامل کلیدی نیست؛ دلیل اول این است که قبل از اینکه تحریمها اعمال شوند، مشکل فساد در کشور ما طی سه-چهار دهه اخیر وجود داشته است. دوم اینکه اگر شفافیت و نظارت سالم وجود داشته باشد، حتی همان روشهای دور زدن تحریم به مکانیزمهای مشخصی که تحت نظارت باشند و تسری پیدا نکنند، محدود میشوند. به نظر میرسد فقدان اراده برای مبارزه با فساد باعث شده بستر برای دور زدن قانون و ایجاد فساد و رانت فراهم شود.
فساد چگونه کاهش مییابد؟
برای مبارزه با فساد باید عوامل زاینده آن یعنی همان سه ستون رانت، فقدان نظارت و فقدان پاسخگویی محو شوند.
رانت چگونه از بین میرود؟ رانت را میتوان با ایجاد اقتصاد رقابتی، حذف انحصارات دولتی و قیمتگذاری دستوری، رفع بده و بستان اقتصادی با کوچکسازی دولت و واگذار کردن تصمیمات به سازوکار طبیعی بازار از بین برد. رانت سیاسی هم با نابودی انحصار سیاسی و ایجاد رقابت در محیط سیاسی رفع میشود.
وقتی سه مولفه یعنی رانت، نبود نظارت و فقدان پاسخگویی با همدیگر ترکیب میشوند؛ فساد موردی به فساد سیستماتیک تبدیل میشود.
نظارت درست با شکلگیری نهادهای مدنی مستقل، رسانههای آزاد و آزادی بیان اعمال میشود. نظارت رسانهها، نهادهای مدنی و احزاب بر رفتارهای دولتی یک بخشی از نظارت همگانی است و هزینهزا نیست.
وجود نهادهای نظارتی هم پاسخگویی به دنبال خواهد داشت. این امر با داشتن مجلس قدرتمند و سالم که خود محصول رقابت سالم است، محقق میشود.
هر چقدر انتخابات سالمتر باشد، نمایندگان قدرتمندتر و مستقلتر هستند و در نتیجه رقابت سالمتر خواهد بود. چنین نمایندگانی در شان خود نمیبینند که رشوه بگیرند یا تصمیم آنها تحت تاثیر مناسبات ناسالم قرار گیرد. البته اگر هم این اتفاق بیفتد به دلیل وجود رسانهها و احزاب مستقل به سرعت رسوا میشوند.